بلندی های بادگیر ، داستان عشق و انتقام

333

 

امیلی برونته از نویسندگان انگلستان ویکتوریایی بود که با تنها اثرش “بلندی‌ های بادگیر ” جایگاه ویژه‌ای در ادبیات کلاسیک جهان یافت. بلندی‌ های بادگیر دوازدهمین رمان برتر جهان از دید سایت بی‌بی‌سی و ششمین شاهکار ادبی دنیا از دید روزنامه‌ی گاردین است. کتاب صوتی این اثر را نیز می‌توانید از اینجا (+) دریافت کنید.

بلندی‌ های بادگیر یا “Wuthering Heights”  در واقع نام عمارتی است که ارنشاوها در آن ساکن هستند. بلندی‌ های بادگیر ترجمه‌ی تحت اللفظی این اسم خاص است. کتاب از سال‌های نخستین  انتشارش در ایران به انتخاب مترجم و احتمالا برای جذب و فروش بیشتر با نام “عشق هرگز نمی‌میرد” نیز شناخته می‌شود.

خلاصه‌ی داستان :

هیث‌کلیف نوزاد کولی‌زاده‌ و رهاشده‌ای است که آقای ارنشاو در خیابان می‌یابد و به سرپرستی می‌پذیرد. هیندلی، پسر خانواده از همان ابتدا به دشمنی با هیث‌کلیف می‌پردازد در‌ حالی که کیتی، دختر خانواده چنان روابط صمیمانه‌ای با او می‌یابد که آتش عشق را در قلب هیث‌کلیف شعله‌ور می‌کند. مرگ آقای ارنشاو، مخالفت هیندلی، اختلاف طبقاتی هیث‌کلیف با کیتی و آشنایی خانواده‌ی ارنشاو با خانواده‌ی ثروتمند و اشرافی لنیتون، سبب ازدواج کیتی با ادگار لنیتون می‌شود. هیث‌کلیف سه سال بعد از ناپدید شدنش با ثروتی هنگفت و با کینه‌ای از هیندلی، کیتی و ادگار، برای انتقام و با هدف به ذلت نشاندن هیندلی و ادگار و به‌دست‌آوردن همه‌ی ثروت این دو خانواده به دهکده باز‌می‌گردد. بازگشت او سبب می‌شود تا دو نسل از این دو خانواده لحظه‌ای روی آرامش به خود نبینند.

درباره‌ی نویسنده :

پدر امیلی کشیشی متعصب بود که به واسطه‌ی شغلش، خانواده مجبور به اقامت در بخشی از انگلستان با طبیعتی بکر شد. امیلی مادر خود را در سه سالگی از دست داد. پدر سختگیرش وظیفه‌ی آموزش فرزندان را در منزل عهده‌دار شد. اوقات فراغت امیلی در کنار خواهرانش شارلوت و آن با کتاب، داستان نویسی، شعر و طبیعت گذشت. بعدتر سه خواهر به دلیل فقر خانوادگی و در پی کسب استقلال مالی اقدام به تدریس کردند اما امیلی چنان شخصیت خجالتی و انزواجویی داشت که هرگز نتوانست برای مدتی طولانی دور از خانه بماند.

پاتریک برونته برادر امیلی نیز در زمینه‌ی شعر، ترجمه و نقاشی پرتره استعدادی ذاتی داشت. از آنجا که پدر و سه خواهر پاتریک به آینده‌ی او امید زیادی داشتند همه‌ی توانایی مالی خانواده صرف تحصیل پاتریک شد اما به دنبال شکست او در رابطه‌ا‌ی عاطفی به الکل و مواد مخدر رو آورد و کل خانواده را ناامید ساخت. او در سی‌و‌یک سالگی در اثر بیماری سل درگذشت.

برای مطالعه‌ی بیشتر درباره‌ی خواهران برونته اینجا را ببینید.

تاریخچه‌ی کتاب و نقدها:

امیلی برونته دو سال از عمرش را صرف نوشتن بلندی‌ های بادگیر کرد. پیش‌تر هر سه خواهر، مجموعه اشعارشان را با نام‌های مستعار و در یک جلد به چاپ رسانده بودند که مورد توجه چندانی قرار نگرفت. در آن زمان به دلیل نابرابری‌های جنسیتی، استفاده از نام مستعار برای نویسندگان زن امری متداول بود. امیلی برونته، رمان جدیدش را با نام مستعارش “الیس بل” و در دو جلد در سال ۱۸۴۷ به چاپ رساند، هرچند قبل از آگاهی از محبوبیت و شهرت تنها رمانش در اثر بیماری سل که از برادرش گرفته‌بود در سن سی سالگی از دنیا رفت.

بلندی‌ های بادگیر سبک و ساختاری متفاوت و جلوتر از زمان خود داشت. نابرابری‌های جنسیتی و طبقاتی، مسائل مذهبی و عشق غیراخلاقی از خط قرمزهای انگلستان آن زمان بود که امیلی به راحتی در کتابش از آن سخن می‌گفت. ظلم و وحشت جاری در داستان نیز نارضایتی بسیاری را برانگیخته بود.

از طرفی عشق آتشین هیث‌کلیف به کیتی، کتاب را در زمره‌ی ادبیات رمانتیک قرار می‌داد و از سویی دیگر طبیعت وحشی اطراف دهکده، روح سرگردان کیتی، توصیفات تیره و غبارآلود برونته از منزل ارنشاوها و شکنجه‌های متعدد جسمی و روانی هیث‌کلیف به سایرین، وحشتی به خواننده القا می‌کرد که آن را در ادبیات گوتیک جای می‌داد.

بازتاب زندگی شخصی نویسنده در تنها اثرش :

همچون امیلی، همه‌ی کودکان این کتاب (دختر کیتی، پسر الیزابت و پسر هیندلی) در بدو تولد یا خردسالی مادر خود را از دست می دهند.همانند امیلی و خواهرانش، کیتی و هیث‌کلیف نیز اوقات خود را در دامان طبیعت وحشی اطراف دهکده، خلنگزارها، غارها و صخره‌های زیبای آن سپری می‌کنند. برادر کیتی، هیندلی که با حمایت خانواده برای ادامه تحصیلاتش از دهکده خارج شده، بی‌خبر ازدواج می‌کند و بعد از مرگ همسرش بهنگام تولد تنها پسرش، به قمار و الکل رو می‌آورد، انعکاسی از پاتریک برادر امیلی در داستان است. جوزف، خدمتکار مذهبی و متعصب خانواده‌ی ارنشاو نیز نمودی از پدر مذهبی و سختگیر نویسنده در داستان است. به گفته‌ی زندگینامه‌نویسان، روح و محتوای گوتیک نیز از حوزه‌های مورد علاقه‌ی امیلی در زندگی شخصیش بود.

عاشقانه‌ترین کتاب ادبیات انگلستان:

” روح از هر چه ساخته شده باشد، جنس روح او و من از یک جنس است.”

طی یک نظر سنجی از ادبیات دوستان انگلیسی، در میان جملات مختلفی از کتب ادبی انگلیس، این جمله از کتاب بلندی‌ های بادگیر بیشترین آرا را برای عاشقانه‌ترین جمله‌ی ادبی کسب کرد و به این ترتیب این کتاب بعنوان عاشقانه‌ترین کتاب ادبیات انگلستان برگزیده‌ شد.

اقتباس‌ها :

تاکنون فیلم و سریال‌های زیادی بر اساس این کتاب ساخته شده‌است که مهم‌ترین‌شان فیلم محصول سال ۱۹۹۲ با بازی ژولیت بینوش (کیتی) و رالف فینس (هیث‌کلیف) و مینی سریال دو قسمتی محصول سال ۲۰۰۹ با بازی تام هاردی (هیث‌کلیف) است.

 

نظرات بسته شده است.