محمود دولت آبادی از نامآورترین رماننویسان معاصر ایران به شمار میرود. او گنجینهای بی نظیر از داستانهای کوتاه و بلند از خود بر جای گذاشته و رمان کلیدر او اثری ماندگار و درخشان در ادبیات و تاریخ ایران و جهان است. همچنین سریال سربداران بر اساس داستانی از وی نوشته شده است. دولت آبادی از آخرین بازماندگان دوران درخشان هنر و روشنفکری دهه ۴۰ است. او همنشین و همدورهی هنرمندانی چون آل احمد، ساعدی، گلشیری، شاملو و… بوده است.
او در سال ۱۳۹۳ نشان شوالیه هنر و ادب فرانسه را در سفارت فرانسه در تهران دریافت کرد و کلیدر او را به دریافت نوبل ادبیات نیز نزدیک کرد. در این مجموعه مقالات که در سه بخش تهیه شدهاست به زندگی و آثار این هنرمند فرهیخته نگاهی می اندازیم.
کودکی و جوانی
محمود دولت آبادی در تاریخ ۱۰ مرداد سال ۱۳۱۹ متولد شد. زادگاه او خراسان، شهر سبزوار است و زندگی در میان مردم خراسان او را به ادبیات ارزشمند این خطه نزدیکتر ساخت. خانه پدریاش که در روستای دولتآباد شهرستان سبزوار قرار دارد، با نام خانه محمود دولتآبادی به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
او تا ۱۸ سالگی در خراسان زندگی کرد و سپس برای کار به تهران آمد؛ در تئاتر پارس لالهزار مشغول به کار شد و همزمان درکلاسهای تئاتر شرکت کرد. با شروع بازی در تئاتر، داستان نویسی را نیز به طورجدی آغاز کرد. تا سن ۳۰ سالگی او با هنرمندانی چون جلال آل احمد، غلامحسین ساعدی و شاملو آشنا شد و چندین داستان کوتاه از وی منتشر شد؛ از جمله “آوسنهی بابا سبحان”، “سفر” و مجموعه داستان “لایههای بیابانی”. درتئاتر هم او در نمایشهایی از آرتور میلر، بهرام بیضایی، غلامحسین ساعدی، علی حاتمی و … بازی کرد. همچنین در فیلم گاو به کارگردانی مهرجویی ایفای نقش کرد.
درسی سالگی نوشتن کلیدر را شروع کرد و سفری هم به روستای کلیدر داشت. در همین سال با مهرآذر ماهر ازدواج کرد که این ازدواج تا امروز پردوام و برقرار بوده است. در حال حاضر آنها صاحب سه فرزند هستند.
تا سال ۱۳۵۳ چندین داستان بلند از قبیل “باشبیرو”، “گاواربان” و “روز وشب یوسف” از دولت آبادی منتشر میشود و او همزمان در نشریات نقد ادبی مینوشت و در تئاتر نیز فعال بود. در نمایشهایی از برشت و گورکی بازی کرد. با توجه به شهرت او در نویسندگی و تئاتر، ساواک به او مظنون شده و در سال ۱۳۵۳ او را دستگیر و به زندان منتقل میکند.
محمود دولت آبادی تا سال ۱۳۵۶ در زندان میماند و در این مدت بدون همکاری با احزاب و درگیری در فعالیتهای سیاسی، بیشتر به مطالعه و کار روی داستانها و ایدههای ادبی خود میپردازد:
در زندان هم… دل مشغولی من سه چیز بود: اول این که «جای خالی سلوچ»را در ذهنم نوشتم دوم این که «کلیدر» را در ذهنم ادامه می دادم و سوم این که فرصتی پیش بیاید بتوانم واژه هایی را که در زبان شفاهی مردم وجود دارد گردآوری کنم.
وقوع انقلاب ایران
در سال ۵۷ جای خالی سلوچ و چند جلد از رمان کلیدر منتشر میشود که با توجه به شرایط آن زمان، باز هم مورد استقبال قرار میگیرد. با وقوع انقلاب، دولت آبادی چندین سخنرانی انجام میدهد از جمله «ایران و خطر تعصبات فرقهای» و «کشف ضرورت وحدت در تجربه و عمل». او به عنوان دبیر اول سندیکای هنرمندان و کارکنان تئاتر ایران برگزیده میشود. از آن زمان محمود دولت آبادی بازی در تئاتر را کنار گذاشته و بیشتر زمان خود را صرف نوشتن داستان، رمان، فیلمنامه و مقاله میکند. ازهمان سالها ترجمهی داستانهای او به زبانهای مختلف از جمله سوئدی، آلمانی و فرانسوی آغاز میشود.
سفرهای خارجی
محمود دولت آبادی که به واسطهی فعالیتهای گستردهی ادبی خود به چهرهای جهانی مبدل شده بود، دردهه ۷۰ به بسیاری از کشورها سفر کرد و در دانشگاههای مختلف سخنرانی داشت. او در سال ۱۳۶۹ به دعوت خانه فرهنگهای جهان (برلین) سفری به آلمان کرد، سال بعد به دعوت سیرا به آمریکا و کانادا سفر کرد و طی آن در دانشگاه میشیگان، دانشگاه کویینز کانادا، سیاتل واشنگتن و دانشگاه برکلی کالیفرنیا سخنرانی کرد. همچنین در سمپوزیوم “ادبیات در گذار به هزاره سوم” در مونیخ، نمایشگاه کتاب فرانکفورت و جشن صدای ادبیات ایران در آمریکا شرکت کرد.
ادامه دارد…
نظرات بسته شده است.