چرا دچار اضطراب می شوم؟
دستهای کوچکش را مشت میکند و در حالی که پوست لبش را میجود نگاهی به مادرش میاندازد؛ اولین روزی است که به مدرسه میآید؛ با لحن شیرین کودکانهای که معصومیت در آن موج میزند، میگوید: «استرس دارم!». هانس سایلی دانشمند و روانشناس مجارستانی کمی بیش از ۵۰سال پیش واژه «استرس» را ابداع کرد؛ واژهای که در فارسی با عنوان «اضطراب» شناخته میشود ولی با همان عنوانِ استرس نیز مورد استفاده قرار میگیرد. با وجود عمر کمی که این واژه دارد، حتی کودک شش ساله هم با مفهوم آن آشناست و از آن استفاده میکند. البته پیش از آنکه سایلی این واژه را ابداع کند نیز استرس یا اضطراب وجود داشت. همه آدمها دستخوش تنشهای روحی و عصبی میشوند که به آن اضطراب میگویند.
گاهی اضطراب مربوط به یک شخص به تنهایی نیست؛ برای مثال در آستانه انتخابات سیاسی، مردم دچار اضطرابهایی میَشوند که از این رویداد ناشی میَشود؛ در این شرایط کل یک جامعه دستخوش تنش روحی میشود. به این ترتیب استرس الزاماً مربوط به یک شخص نیست و میتواند دامنهای به گستردگی جهان داشته باشد. اما نکته اصلی این است که این قبیل استرسها نیز مانند استرسهای شخصی قابلیت کنترل دارند. روانشناسان بر این باورند که افراد میتوانند با صحبت کردن در مورد اضطراب خود به تقلیل آن کمک کنند. اما وقتی آدمها دچار اضطراب میَشوند چه اتفاقی در بدن آنها میافتد؟
جرقه آغازین اضطراب
همه افراد با برخی اضطرابهای غریزی متولد میَشوند.
*وقتی موقعیت خطرزایی شکل میگیرد، هورمونهای استرس در رگهای خونی پخش میَشوند.
*این هورمونها باعث شکلگیری تغییرات آنی در بدن میَشوند و در نهایت فرد را آماده دعوا یا جدل میکنند.
*هورمونهای استرس باعث میشوند بتوانیم کارها را سریعتر انجام بدهیم و سرعت بیشتری برای مدیریت آنها به خرج بدهیم.
همه آنچه در بالا گفته شد در حقیقت واکنش بدن به اضطراب است. این واکنش به نوعی سندرم نیز معروف است که به آن «جنگ کن یا پرواز کن» گفته میَشود. در آن دورانی که بشر در هیبت انسان نخستین با قبیلهها و در کنار حیوانات وحشی روز را به شب میرساند، این سندرم نقشی حیاتی برایش ایفا میکرد. اما امروز که زندگی شکل مدرنی به خود گرفتهاست بشر هنوز از این سندرم استفاده میکند. تصور کنید شخصی در حین خرید مشت گرهکرده خود را به سمت کودکتان میگیرد تا او را بزند. احتمالاً دستان شما خیس عرق و دهانتان خشک میَشود. سپس قدرت زیادی را در بازوان خود احساس میکنید و تلاش میکنید آن را بروز بدهید. واکنش شما در آن لحظه باید جنگیدن باشد. اما اگر همهچیز در مورد استرس و اضطراب اینقدر خارقالعاده است، پس مشکل کجاست؟
هورمونهای پرکار استرس
انسانِ امروز در دنیایی پر از تنش و پرسرعت زندگی میکند. هورمونهای استرس نیز به جای اینکه تنها در شرایط اضطراری برای او فعال شوند، به طور دائم و شبانهروزی حتی در خواب فعال هستند. یک لحظه در تنش از دست دادن قطار در مترو هستید، لحظهای دیگر استرس قطع شدن یا کند بودن سرعت اینترنت را دارید و دمی بعد نگران قرار کاریتان هستید. به این ترتیب هورمونهای استرس در بدن انسان امروزی مانند اسلحه آماده شلیک هستند. به این ترتیب هورمونهای استرس دچار اضافهکاری شدهاند و هر روز تعداد افراد پرتنشی که اطراف خود میبینیم بیشتر میَشود.
زنان و استرس
بررسیها نشان میدهد که زنان در مقابله با استرس نسبت به مردان موفقتر عمل میکنند. دلیل آن نیز هورمونهای زنانه است. البته در طول تاریخ زنان معمولاً گزینه «جنگیدن» را نداشتهاند چرا که یا باردار بودهاند و یا سرگرم بچهداری؛ به همین خاطر است که زنان در مقابله با استرس خود موفقترند. زنان معمولاً استراتژی «دوست باشیم» را در پیش گرفتهاند. آنها به دنبال راهی بودهاند که هم بتوانند با استرس خود کنار بیایند، هم از کودک خود مراقبت کنند و هم به کارهای خانه برسند و با این ترفند موفق شدهاند به هدف خود دست پیدا کنند.
به هر حال افراد در هر محیطی دچار نوع خاصی از استرس میشوند که دلایل خودش را دارد. مثلاً در محیط کار اگر فرد شغلش را دوست نداشته باشد، مسئولیت زیادی داشته باشد، ساعات کاریاش طولانی باشد، قدرت کافی در مدیریت امور نداشته باشد یا در موقعیت فرودستی باشد بیشتر دچار استرس میَشود. به صورت کلی نیز در زندگی مسائلی مانند ترس از مرگ عزیزان، طلاق، بیکاری، ازدواج، جابهجایی، مراقبت از افراد مسن یا کودکان و مواردی از این قبیل میتواند منجر به بروز اضطراب در افراد بشود.
نظرات بسته شده است.