بیشعوری ، خطرناکترین بیماری تاریخ بشریت
راهنمای تشخیص و درمان خطرناکترین بیماری تاریخ بشریت! این زیرعنوانِ یکی از پرفروشترین کتابهای چند سال اخیر یعنی کتاب بیشعوری است.
خوشحال باشیم یا ناراحت، واقعیت این است که کتاب بیشعوری یکی از کتابهاییست که با استقبال بینظیری از سوی مخاطبان روبرو شده است. اما علت این حجم از استقبال چیست؟ چه چیز این کتاب را تا این اندازه موفق کرده است؟
بیشعوری، اینجا آنجا، همه جا
اجازه بدهید ابتدا چند مثال را با هم مرور کنیم. یکی از صبح هایی را تصور کنید که در حین رانندگی ماشین در خیابان به دنبال جای پارکی میگردید. پس از مدتی جستجو جای مناسبی را برای پارک کردن پیدا میکنید. به سمت جای پارک میروید که ناگهان ماشینی از عقب با سرعت جلوی شما میپیچد و جایتان را می گیرد.
در اتوبوس، مترو یا هر وسیلهی نقلی دیگری نشستهاید، فرد کناری شما در یک وسیلهی عمومی مشغول گرفتن ناخنهایش است.
در صف خرید یک کالا یا بانک منتظر ایستادهاید. ناگهان شخصی بدون رعایت صف و نوبت جلوی شما میآید و کارهایش را انجام میدهد.
امکان اینکه شما تا کنون با هیچ یک از موارد بالا روبرو نشده باشید، تقریبا نزدیک به صفر است. در هر کدام از این مثالها شما با یک بیشعور روبرو هستید. بیشعوری در واقعی یکی از خطرناکترین و هولناکترین بیماریهای تاریخ بشریت است. کتاب صوتی بیشعوری به این علت تا این حد پر مخاطب است که دست روی همین بیماری میگذارد و به بررسی راهکارهایی برای رفع آن میپردازد.
کتاب صوتی بیشعوری را گوش کنم یا نه؟
قبل از آنکه به سراغ گوش دادن کتاب صوتی بیشعوری بروید اجازه دهید دربارهی یک چیز با هم صادق باشیم. کتاب صوتی بیشعوری، با هیچکس شوخی ندارد. حتی با شما! واقعیت آن است که تک تک کم یا زیاد تا حدودی با این بیماری درگیر هستیم و تقریبا نمیتوان کسی را پیدا کرد که از این بیماری در امان باشد.
برای کسانی که از بیماری خاصی به خصوص بیماری مانند بیشعوری رنج میبرند پذیرفتن این حقیقت که این مشکل را دارند سختترین بخش درمان است. در واقع هیچکس نمیخواهد قبول کند که بیمار است و همه انگشت اتهام بیماری بیشعوری را به سوی دیگران نشانه میگیرند.
خاویر کرمنت در کتاب صوتی بیشعوری بدون هیچ ترس یا انکاری، شما را با داشتن این بیماری هولناک آشنا میکند و به شما ثابت میکند که همهی ما بدون استثنا، درگیر این بیماری شدهایم.
شاید هیچکس بهتر از خاویر کرمنت نمیتوانست این کتاب را بنویسد زبان او در این کتاب بسیار رک و بیپرده است. و با سادهترین جملات به بیان این معضل بزرگ بشریت میپردازد.
یکی از نقاط مثبت و ویژگیهای کتاب صوتی بیشعوری آن است که این بیماری را یک بیماری کلی گریبانگیر همهی مردم نمیداند. بلکه معتقد است بیشعورها انواع و اقسام مختلفی دارد و آنها را در دستهبندیهایی دقیق قرار میدهد. به عنوان مثال بیشعورهای هنرمند، بیشعورهای معترض و …
بیشعوری، کتابی به قدمت تاریخ
باور کنید یا نه خاویر کرمنت در کتابش دربارهی دونالد ترامپ به عنوان یک بیشعور واقعی هشدار داده است. آن هم حدود بیست و شش سال پیش یعنی زمانی که تا این اندازه معروف نشده بود.
ترامپ کتابی دارد با عنوان هنر معمله، خاویر کرمنت با بازی با کلمات، نام این کتاب را به هنر دزدی تغییر داده است. در بخش بیشعورهای تاجر، در اینباره میشنویم:
«راستی و درستی، مهمل و بیمعنی اند. همیشه مفیدترین راهکارها در تجارت و مدیریت، دستکاری عداد و ارقام است. چرا باید برای بهدست آوردن چیزی به سختی و با صداقت کار کرد وقتی میتوان آن را به راحتی دزدید؟»
کرمنت بیماری بیشعوری را نوعی اعتیاد میداند و معتقد است که اعتیاد به بیشعوری از هر نوع اعتیاد دیگری خطرناکتر است.
وقتی شما به بیشعوری اعتیاد داشته باشید نه تنها خود بلکه زندگی دیگران را هم نابود میکنید.
همه گرفتارند
اگر تا همینجا هم با خواندن این متن ناراحت شدهاید و احساس میکنید که آقای خاویر کرمنت بهتر است عقایدش را برای خودش نگه دارد و چرا به زندگی خودش به عنوان یک بیشعور نگاه نمیکند، باید بگوییم که اتفاقا همینطور است. خاویر کرمنت بیست سال از بیماری بیشعوری در خود و اطرافیانش عذاب کشید و خودش یک زخم خوردهی واقعیست. او در کتاب بیشعوری به معنای واقعی کلمه به ما راهکارهایی عملی برای رهایی و پاک شدن پیشنهاد میکند به شرط آنکه در گام اول خودمان بپذیریم که این بیماری را داریم.
در کنار نگاه دقیق خاویر کرمنت و روایت خوب کتاب بیشعوری بیانصافیست اگر نگاهی به ترجمهی طنزآمیز محمود فرجامی نیندازیم.
کتاب صوتی بیشعوری و ترجمهای درخشان
کمتر پیش میآید که مترجم موفق شود با ترجمهی کتابی، لحن نویسنده را به مخاطب منتقل کند. اما باید بگوییم که ترجمهی محمود فرجامی از این نظر عالیست. فرجامی شوخیهای گزندهی کتاب را به بهترین نحو برای مخاطب و خوانندهی ایرانی بومی کردهاست. به صورتی که با شنیدن کتاب صوتی بیشعوری احساس نمیکنید که این کتاب نویسندهای خارج دارد.
نکتهی پایانی دربارهی کتاب بیشعوری
در پایان و قبل از خواندن تعدادی از جملات زیبای کتاب بیشعوری باید بگوییم که با اینکه این بیماری بسیار همه گیر و خطرناک است اما میتوان آن را با روشهایی ساده درمان کرد. میخواهید بدانید اولین قدم چیست؟ پذیرفتن خودمان به عنوان اولین بیمار و دست برداشتن از مقصر دانستن دیگران و بعد هم افزایش آگاهی نسبت به بیماری که با آن دست به گریبان هستیم.
برای دانلود کتاب صوتی بیشعوری اینجا را کلیک کنید.
جملات زیبای کتاب بیشعوری:
«بیشعورها اعتقاد دارند که : تمام آدمهای روی کره زمین وظیفه دارند که خواستههای آنان را برآورده کنند. در کارهای دیگران دخالت میکنند. از اینکه دیگران به فکر خودشان باشند ناراحت میشوند. از مشکلات دیگران خوشحال میشوند. چرا که در این مواقع توجیهی برای اشتباهات خود مییابند.»
«سختترین مرحله در درمان و ترک بیشعوری همان مرحله نخست است؛ یعنی پذیرفتنِ بیشعور بودن. هیچکس دوست ندارد قبول کند که بیشعور است و بنابراین لحظه برداشتن نخستین گام، دردآور است. لحظهای که رسیدن به آن، شهامت و اراده بالایی نیاز دارد.»
«یکی از خصلتهای این بیشعورها این است که خود را چنان برگزیده خداوند میدانند که حتی هاله نورانی دور سرشان را هم میبینند.»
«بزرگترین معضل در کار کردن با بیشعورها، این است که محال است پا روی دم آدم نگذارند. وقتی که همکار بیشعورتان بعضی از گزارشهایتان را میدزدد یا به رئیستان میگوید که احتمال دارد معتاد شده باشید، چکار میتوانید بکنید؟»
«بیشعوری ربطی به سواد ندارد، به رفتار آدم ربط دارد. حتی بعضی از بیشعور ترین افراد ، کسانیاند که متخصص محسوب میشوند و دیگران را راهنمایی میکنند. خود من شاهد این ادعا هستم.»
نظرات بسته شده است.