دختری در قطار ، کتابی که رکورد فروش هری پاتر را شکست!
اگر طرفدار داستانهای معمایی، جنایی و هیجان انگیز هستید، امروز با یکی از بهترین رمانهای این سبک آشنا میشوید. دختری در قطار رمانی است که با انتشارش در لیست پرفروشترین کتابهای سال ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ قرار گرفت. در سال ۲۰۱۶ فیلمی بر اساس این کتاب ساخته شده است. ترجمه فارسی این کتاب نیز در کمتر از دو ماه به چاپ چهارم رسید. کتاب صوتی این اثر توسط نوار در حال تولید میباشد.
داستان کتاب در مورد گم شدن ناگهانی یک زن و کشف راز این اتفاق است. ممکن است داستان شما را به یاد کتاب و فیلم «دختر گم شده»[۱] بیاندازد؛ حدس شما درست است. بیشتر منتقدان کتاب را جلد دوم دختر گمشده میدانند. هر دو داستان فضایی معماگونه، پرتعلیق و کشش و غیرقابل پیشبینی دارند. عجیب نیست اگر با شروع خواندن این کتاب به دشواری بتوانید آن را زمین بگذارید! روایت جذاب و پر رمز و راز و گرههایی که یکی پس از دیگری گشوده میشوند شما را شدیدا درگیر داستان خواهد کرد.
داستان با توصیف زندگی زنی با نام ریچل آغاز میشود. اما قصهی اصلی از آنجا آغاز میشود که یک شب زنی به نام مگان گم شده و اثری از او یافت نمیشود. پلیس به دنبال رد پای این زن، زندگی او را واکاوی میکند. آیا او همسر و خانهاش را ترک کرده و با معشوقی گریخته است؟ آیا همسرش او را به قتل رسانده، و یا پای کس دیگری در میان است؟
این کتاب که نوعی رمان جنایی مدرن و روانشناسانه است، در قالب روایت جذابش به مضامینی چون خشونت خانگی، مشکلات اخلاقی و خانوادگی و مصرف الکل و تبعات این رفتارها اشاره میکند.
شخصیتهای کتاب
شخصیتهای اصلی داستان سه زن هستند که به تدریج قصه را از دیدگاه خود روایت میکنند؛ ریچل، مگان و آنا. کتاب از فصلهای مختلف تشکیل شده و عنوان هر فصل راوی آن است. روایتها از نظر زمانی مرتب نیستند و اتفاقات زمانهای مختلف به صورت پراکنده داده میشود تا خواننده خود قطعات درهم پازل را کنار هم بچیند. سه مرد نیز در قصه نقش کلیدی و پررنگ دارند؛ تام، اسکات و دکتر روانکاوی به نام کمال. این سه مرد از طریق ارتباط با شخصیتهای اصلی وارد قصه شده و از دیدگاه زنان راوی توصیف میشوند.
راوی اصلی داستان ریچل است، زنی شکست خورده، الکلی و بدون انگیزه. او هر روز با قطار بین شهری از منطقهای میگذرد و قصهی آدمهای ساکن دو خانه را برای ما تعریف میکند: خانهی تام، همسرش که او را ترک کرده و با زنی دیگر زندگی میکند، اما ریچل هنوز عشق او را در دل دارد. همسایه خانه تام زن و شوهری ظاهرا خوشبخت هستند که ریچل قصهی آنها را در ذهنش ساخته است. اما یک شب ریچل مست و زخمی به خانه برمیگردد و همزمان زن همسایه ناپدید میشود. ریچل از اتفاقات آن شب چیزی به یاد نمیآورد اما کم کم وارد داستان زندگی این زوج میشود تا به نقش خودش در این اتفاق پی ببرد.
مگان همان زن گمشده، و گره اصلی قصه رازهای زندگی این زن است. او راوی دوم داستان است و به صورت پراکنده از زندگی و همسرش (اسکات)، افکار مغشوش و ناآرامش و روابط نامتعارفش سخن میگوید. او زنی زیبا و دوست داشتنی است که از مشکلات عمیق و قدیمی روحی رنج میبرد و افکار و احساساتش او را به سوی کارهای مختلف میکشاند تا به رضایت درونی برسد.
آنا سومین راوی این کتاب است که زنی عاقل و مادری خانواده دوست است و از دو زن قبلی خوشبختتر به نظر میرسد. فصلهای کمی توسط آنا روایت میشود و ما از گذشته این زن چندان مطلع نمیشویم. اما وضعیت کنونیاش و نحوه تصمیمگیری و واکنش او در برابر اتفاقات مختلف قابل قبول و عاقلانه است. او همسر جدید تام و به نوعی رقیب ریچل است و از حضور و مزاحمت مدام ریچل در عذاب است اما به خاطر عشق به فرزند و حفظ خانوادهاش همواره سعی میکند اوضاع را آرام نگه دارد.
ترومای زنانه
عموماً از این کتاب به عنوان یک ترومای زنانه نام برده میشود. اما این اصلاح به چه معنی است؟ تروما اصطلاحی مشترک بین پزشکی و روانپزشکی است. در روانشناسی تروما زمانی اتفاق میافتد که به علت بروز اتفاقات ناگوار فرد یکپارچگی روانیاش را از دست میدهد و با وحشت و درماندگی شدید یا ترس به این اتفاقات واکنش نشان میدهد. در واقع فرد دچار یک جور واکنش هیجانی میشود و گاهی حتی از خود عاطفهای بروز نمیدهد و حالت بیحسی و خنثی به خود میگیرد. در طی این کتاب، مرگ برادر مگان و فرزندش باعث تروما و پریشانی درونی او شده است. ریچل نیز به دلیل مشکل بچهدار شدن و خیانت همسرش دچار ضربه شدیدی شده که باعث افسردگیاش و روی آوردن او به الکل شده است.
از نکات قابل توجه کتاب میتوان به شخصیت پردازی اشاره کرد. پائولا هاوکینز نویسندهی کتاب شخصیتهای زن را دقیق و موشکافانه با همه زیر و بمهای احساسی نشان داده. هرچند به نظر میرسد به درونیات شخصیتهای مرد داستان توجهی نشده است. مردهای قصه فقط از بیرون و بر اساس رفتارهایشان معرفی میشوند و عموماً دوست داشتنی و قابل درک نیستند.
هاوکینز، نویسندهی ۴۴ ساله این رمان، از سال ۲۰۰۹ نویسندگی را آغاز کرده و پیش از دختری در قطار چندین رمان کمتر مشهور نوشته است. جالب است که در این مدت کوتاه چهار ترجمه فارسی از این کتاب روانه بازار شده است.
[۱] رمانی دلهرهآور اثر گیلیان فلین که در سال ۲۰۱۲ منتشر شد و در سال ۲۰۱۴ دیوید فینچر فیلمی(Gone Girl) با اقتباس از این رمان ساخت.
نظرات بسته شده است.