قصر شیرین روایت شیرین کودکی

151

قصر شیرین نام یکی از شهرهای استان کرمانشاه است. این شهر نخستین شهر ایران بود که در زمان جنگ توسط رژیم بعث عراق تسخیر شد. اگر فکر می کنید فیلم قصر شیرین درباره‌ی این شهر یا درباره‌ی جنگ ساخته شده باید بگوییم که سخت در اشتباهید قصر شیرین نه درباره‌ی جنگ است و نه درباره‌ی شهر قصر شیرین.

قصر شیرین داستان قصری‌ست که مادری به نام شیرین برای دو فرزندش ساخته است. فرزندانی که سال‌هاست پدرشان را ندیده‌اند. این قصر برخلاف تصورتان پله‌هایی مرمرین یا پنجره‌هایی بلند و کشیده ندارد شیرین این قصر را با خاطرات کودکی، با قصه و با طبیعت ساخته‌است. حالا شیرین فوت شده. بچه‌ها هنوز این را نمی‌دانند. پدر بچه‌ها (حامد بهداد)، پس از سال‌ها برای فروختن ماشین شیرین به خانه‌شان برمی‌گردد. او نمی‌خواهد با بچه‌ها روبرو شود اما برخلاف میلش مجبور می‌شود تا سرپرستی آن‌ها را بر عهده بگیرد. کم کم متوجه می‌شویم که پدر بچه‌ها که در فیلم جلال نام دارد، تا به حال کجا بوده. جلال سال‌ها راننده‌ی کامیون بوده‌است. با خانواده‌ای تصادف کرده و کسی را به قتل رسانده. البته قتل عمد نبوده و برای همین بعد از چند سال از زندان آزاد شده است. باقی داستانِ قصر شیرین روایت تقابل جلال و فرزندانش است. فرزندانی که تخیل سرشاری دارند و در طول فیلم با شیرین زبانی‌هایشان دل ما را نرم می‌کنند، اما جلال سخت و خشن است و به این سادگی ها نرم نمی‌شود.

قصر شیرین روایت شیرین کودکی

شخصیت جلال شخصیتی غمگین و خسته است انگار که زمانی برای بروز دادن احساساتش ندارد و انگار اصلا بلد نیست که احساساتش را بروز بدهد.

قصر شیرین برای آدم بزرگ‌های خسته

تقابل جلال با فرزندانش تقابل دنیای تاریک و روزمره‌ی بزرگسالی با دنیای پر از شعر و خیال کودکی‌ست در جای جای فیلم قصر شیرین شاهد این تقابل هستیم. دو کودکی که در داستان نقش دختر و پسر جلال را ایفا کرده‌اند با هنرمندی تمام نمایانگر جهان خلاق کودکی هستند. در همان ابتدای راه، دختر، به جلال می‌گوید که «آبرنگ»‌اش را نیاورده است. جلال با لحنی کاملا یکنواخت، که در تمام طول فیلم، یکنواخت باقی می‌ماند می‌گوید بین راه برات یه آبرنگ می‌گیرم. در حالی که در ادامه می‌فهمیم «آبرنگ» نامی‌ست که او برای لاک پشتش انتخاب کرده. از این نام‌های خلاقانه، در طول داستان زیاد می‌بینیم و همین نام‌ها فیلم را برای ما جذاب‌تر می‌کند. مثل ماشینی که جلال و فرزندانش با آن در جاده حرکت می‌کنند و «شرکت» نام دارد.

قصر شیرین روایت شیرین کودکی

جدای از بازی حرفه‌ای و جا افتاده‌ی حامد بهداد، باید بگوییم که دو بازیگر خردسال فیلم یعنی نیوشا علیپور و یونا تدین سنگ تمام گذاشته اند. به طوری که در طول داستان به سختی می‌توانید جلوی خودتان را بگیرید و عاشقشان نشوید. به طور کلی قصر شیرین یک داستان جاده‌ای‌ست که با لحن و روایتی شیرین سرگرمتان می‌کند و در عین حال شما را به روزها و خاطرات کودکی باز می‌گرداند.

رضا میرکریمی را معمولا با فیلم‌هایی مانند یک حبه قند و به همین سادگی می‌شناسیم میرکریمی فعالیت‌های سینمایی خود را از سال ۱۳۶۶ با فیلم کوتاه ۱۶ میلیمتری «برای او» آغاز کرد.

رضا میرکریمی، کارگردان شاعر

میرکریمی اولین کار بلند سینمایی خود در سال ۱۳۷۸ با ساخت فیلم کودک و سرباز آغاز کرد، فیلمی که برای آن بالن نقره‌ای جشنواره سه قاره را کسب کرد. زیر نور ماه دومین اثر سینمایی او در سال ۱۳۷۹ با موفقیت همراه بود، او برای کارگردانی این فیلم جایزه بهترین فیلم هفته منتقدین جشنواره فیلم کن، جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره فیلم فجر و جایزه جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره بین‌المللی فیلم توکیو را از آن خود نمود. فیلم خیلی دور، خیلی نزدیک در سال ۱۳۸۳ به روی پرده رفت. خیلی دور خیلی نزدیک فیلمی جاده‌ای و درام بود، درست مانند فیلم قصر شیرین. سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره فیلم فجر و جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره بین‌المللی فیلم کلکته از جمله دست‌آوردهای این اثر میرکریمی بود. به همین سادگی فیلم دیگر میرکریمی با ساختاری جدید و قصه‌ای ساده و با درامی درونی و شخصیت محور بود که در سال ۱۳۸۶ ساخته شد. به همین سادگی هم توانست موفق باشد و میرکریمی با این اثر سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره فیلم فجر و جایزه گئورگ طلایی جشنواره بین‌المللی فیلم مسکو را تصاحب کرد. یه حبه قند در سال ۱۳۸۹ اثری با نگاه به زندگی خانواده ایرانی بود که مورد توجه قرار گرفت. میرکریمی در سال ۱۳۹۴ فیلم سینمایی «دختر» را جلوی دوربین برد و این فیلم در هفت بخش نامزد دریافت سیمرغ بلورین از سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر شد.

قصر شیرین روایت شیرین کودکی

با ذکر این مقدمه درباره‌ی رضا میرکریمی و آثار او باید بگوییم که او نویسنده و کارگردانی‌ست که رگ خواب مخاطب را به خوبی می‌شناسد. زبان او در اغلب آثارش زبانی شاعرانه و انتزاعی‌ست. او به سراغ مفاهیمی می‌رود که شاید برای ما فراموش شده و بی‌ارزش باشند. اما وقتی دقیق‌تر به آن‌ها نگاه می‌کنیم درمی‌یابیم که این مفاهیم از اهمیت بالایی در زندگی روزمره برخوردارند.

در پایان باید بگوییم قصر شیرین یک درام جاده‌ای‌ست که پس از دیدن آن نمی‌توانید مانند سابق در دنیای بزرگسالی زندگی کنید. قصر شیرین ما را نرم می‌کند، کمکمان می‌کند که احساسات و عواطفمان را بشناسیم و دنیای را از دریچه‌ی چشم یک کودک ببینیم.

نظرات بسته شده است.