ژوزه ساراماگو؛ کارگری که جایزه نوبل گرفت!
ژوزه ساراماگو(2010-1922)، نویسندهی پرتغالی و برندهی جایزه نوبل ادبیات در سال 1998 برای کتاب کوری است. در این مقاله با نوار همراه شوید تا با ژوزه ساراماگو و سپس، کتاب کوری را به طور کامل بشناسید!
اولین رمان او به نام کشور گناه در ۱۹۴۷ به چاپ رسید ولی ناکامی او برای کسب رضایت ناشر برای چاپ کتاب دومش موجب شد رماننویسی را کناربگذارد، تا این که با انتشار کتاب بالتازار و بلموندا در سال ۱۹۸۲ و ترجمه آن به انگلیسی در ۱۹۸۸ شهرت به سراغ او آمد، رمانی تاریخی که به انحطاط دربار پرتغال در قرن شانزدهم میپردازد.
سبک نویسندگی ژوزه ساراماگو
منحصربهفردترین ویژگی آثار ساراماگو، عدم کاربرد نشانگان سجاوندی به صورت متداول و استفاده از جملات بسیار طولانی است، که گاه در درون آن زمان نیز تغییر میکند.
او از میان علایم نگارشی تنها از نقطه و ویرگول استفاده میکند و از سایر علامات که مثلا جمله سوالی را مشخص میکند یا آن را در گیومه میگذارد و… کاملا میپرهیزد. گفتگوهای شخصیتهای داستان را پشت سرهم مینویسد و مشخص نمیکند که کدام جمله را چه کسی گفته و به ندرت یک پاراگراف را تمام میکند.
بسیاری از منتقدان ادبی ساراماگو را در ردیف نویسندگان پیرو سبک رئالیسم جادویی قرار داده و آثار او را با نویسندگان اسپانیایی زبان آمریکای لاتین مقایسه میکنند اما او خود را ادامه دهنده ادبیات اروپا و تاثیر پذیری خود را بیشتر از گوگول و سروانتس میداند.
ساراماگو گاه در دل داستانهای خود از جملات طعنه آمیزی استفاده میکند که ذهن خواننده را از حوادث تخیلی و غالبا تاریخی داستان خود به واقعیتهای جامعه امروز معطوف میکند. نوک پیکان کنایههای ساراماگو معمولا مقدسات مذهبی، حکومتهای خودکامه و نابرابریهای اجتماعی است.
ساراماگو، سبک نگارش بدیع و بسیار جالب توجهی داشت و بدون هیچ محدودیتی، تاریخ، واقعیت و خیال را در هم می آمیخت.
ژوره ساراماگو؛ نویسندهای که سیاست را به داستان گره زد!
داستانهای ژوزه ساراماگو، انسان هایی عادی را به تصویر می کشد که زیر سلطهی نهادهایی قدرتمند و یا نظام های اجتماعی در حال فروپاشی، با سختیها و پیچیدگیهای زندگی رو به رو میشوند.
ساراماگو، کمونیست بودن خود را خیلی صریح و بیپروا اعلام می کرد. او در دههی پنجم زندگی خود و بعد از نوشتن مجموعه کتابهایی که پیشینهی قدرت در پرتغال را به چالش میکشیدند، به رمان نویسی شناخته شده و حرفه ای تبدیل شد.
رمانهای معناگرا و پرمفهوم ساراماگو توانستند ارتباط بسیار خوبی هم با منتقدان و هم با مخاطبان برقرار کنند و باعث شدند که این نویسنده مدتها قبل از بردن جایزه نوبل ادبی، به عنوان یکی از برجسته ترین رماننویسان جهان شناخته شود. ساراماگو همیشه به خاطر آثار خود مورد تحسین و تمجید قرار میگرفت اما اظهارات سیاسی گزنده و تند و تیز او، انتقادهای زیادی را در پی داشت.
هارولد بلوم، منتقد برجسته ی آمریکایی، اظهار نظرهای سیاسی ساراماگو را نظرات یک استالین گرای پرتقالی دانست اما همچنان ساراماگو را بعد از فیلیپ راث، برترین نویسندهی دنیا در نظر میگرفت.
از آثار معروف ژوزه ساراماگو میتوان به انجیل به روایت عیسی مسیح، مرد تکثیرشده، بینایی، وقفه در مرگ، سفر فیل و دفتر یادداشت اشاره کرد!
رمان کوری؛ اعتراضی مدنی به یک بیماری مدرن
کوریِ مجازی؛ کوری داستان ساراماگو
نویسنده بارها در کتاب کوری این موضوع را صریح یا در پرده به خواننده گوشزد میکند که این کوری مجازی است. در کوری فیزیکی یا حقیقی تمام رنگها از بین میروند و همه چیز در سیاهی غرق میشود. اما کوری مردم در این کتاب، سفید است. در انتخاب این رنگ رازی نهفته است.
دیدگاه ساراماگو به وجود زنان در کتاب کوری
از این به بعد پیام کتاب کوری در قالب اتفاقاتی نمادین بیان می شود.
کتاب کوری؛ برندهی جایزه نوبل ادبیات در سال 1988
کتاب کوری را میتوان کتابی انتقادی نسبت به هنجارهای اجتماعی جهان مدرن در نظر گرفت. از این منظر به مسئله ناکاملی و محدودیتهای فناوری و دانش انسان نیز، وقتی که پرسش تشخیص و درک نیازهای اولیه انسان مطرح میشود، اشاره میکند.
این رمان به مشکلاتی پایهای در زندگی همچون گرسنگی و بیماری میپردازد و البته این مساله حالتی کنایی دارد، چون ساراماگو تمدنی را توصیف میکند که دارای بافتهایی پیشرفته بوده و در طول قرنها توسعه، تکامل یافته است و با این حال در تامین نیازهای اولیه انسان به هنگام بروز بحران درمانده است.
در واقع تیمارستان روانی که افراد کور مجبورند آنجا بمانند آینهای از زندانهای امروزی خودمان است. ترس و وحشت اوج میگیرد، و نهایتا این حقیقت نمایان میشود که کوری نمادی از جهل و نادانی است که فراگیر شده و به جایی میرسد که دیگر بین زندگی نابینایان، دنیای تاریک زندانیان و افراد معمولی بیرون از تیمارستان تفاوتی باقی نمیماند.
دیدگاه فلسفی ژوزه ساراماگو در کتاب کوری
از دیدگاهی فلسفی، ژوزه ساراماگو به مسئله جهل و نادانی به عنوان مرضی مسری و خطرناک در میان انسانها میپردازد.
برای تاثیرگذاری بیشتر روی خواننده، نویسنده نشان میدهد که چگونه یک چشم پزشک که کارش درمان مشکلات بینایی دیگران است هم یکی از قربانیان این بیماری مسری میشود. آنچه ساراماگو در کتاب کوری به صورتی استعاری بیان میکند این است که معدود افراد روشنفکری هم که در جامعه قادر به تشخیص بیماریهای اجتماعی هستند نیز در بلند مدت ممکن است چشم بر نیازهای دیگران ببندند و از آنها غافل شوند.
مساله بدتر و تاسفآورتر این است که گاهی این افراد روشنفکر با اینکه کاملا به عواقب مشکلات آگاهند اما باز هم همچون مردم ناآگاه و کوته فکر رفتار میکنند.
کتاب صوتی کوری با صدای تایماز رضوانی را از نوار بشنوید
کتاب صوتی کوری با صدای تایماز رضوانی، رمانی بسیار شنیدنی و قابل تامل است.
شما میتوانید این کتاب صوتی را از سایت یا اپلیکیشن نوار دریافت کنید!