کتاب نگران نباش نوشته مهسا محب علی | برنده جایزه گلشیری
چیست؟
رمان «نگران نباش» رمانی اجتماعی است که از زبان راوی جوانش ماجرای زلزلهای در تهران را به همراه زلزلهای در اخلاق و زندگی خانوادگی شرح میدهد. رمان پر از اصطلاحات دوران جوانی است، از افرادی که در فضای مجازی زندگی میکنند تا معتادان به مواد و قرصها.
چرا گوش کنم؟
- اگر در تهران زلزله شود، چه میکنید؟
- زندگی خانوادهای که به خاطر اختلافات خانوادگی و مشکلات فرزندانشان فروپاشیده است، در زلزله چه میشود؟
- اگر بشنوید کسی به خاطر شما خودکشی کرده است چه میکنید؟
- تا به حال دنیا را از زاویهی دید یک معتاد که دربهدر دنبال مواد است، دیدهاید؟
«نگران نباش» پاسخهای جالبی به این پرسشها داده است.
ماجرایش چیست؟
«نگران نباش» ماجرای زندگی «شادی» طی یک شبانهروز است. شادی دختر جوان و معتادی است که در خانوادهای متزلزل زندگی میکند. برادر کوچک او (آرش) درگیر فضای مجازی است و قرصهای اعتیادزا مصرف میکند. برادر بزرگ او (بابک) خانوادهدوست است. از نیمهشب زلزله در شهر شروع شده؛ مادر که پیش از این چریک و انقلابی بوده، اکنون میخواهد بچههایش را جمع کند و با خود به کلاردشت ببرد. پدر، استاد دانشگاه است و هنوز به خانه نیامده، بابک به مادر کمک میکند، اما شادی میخواهد همین جا بماند و پی ساقی برود و مواد بگیرد، آرش هم میخواهد با دوستان مجازیاش شهر را تسخیر کند.
بخشی از کتاب
«میدانم خوشگله. امروز روز خوبی است برای عاشقیکردن. حیف که لنگم. اگر لنگ جنس نبودم، اگر مامان ملوک… اگر سارا… اگر… آن وقت ترک موتورت مینشستم و توی شهر چرخ میزدیم.»
«- شادی، سیامک خیلی ماهه.
– آره با اون دکوپزش… با اون موهای بلند تابدار و ریشای فرفری و چشمای درشتش که مثل کتیبههای هخامنشی میمونه. اگه این قیافهی آرکائیک رو نداشت باز هم عاشقش میشدی؟
– سیامک مهربونه شادی.
-آآآرررهههه…
– تو چرا عاشق نمی شی؟
– سعی کردم، نشد.»
نویسندهاش کیست؟
مهسا محبعلی متولد مرداد ۱۳۵۱ است. داستاننویسی را از کارگاههای رضا براهنی در دههی ۱۳۶۰ شروع کرد و بعدها خودش برگزارکننده ی کارگاه های داستاننویسی شد. او داور برخی جشنواره های داستاننویسی هم بوده است. اولین کتاب او، مجموعه داستان «صدا» (۱۳۷۷) بود. «نفرین خاکستری» (۱۳۸۱) و «عاشقیت در پاورقی» (۱۳۸۳) نیز دو کتاب دیگر او هستند.
حاشیه هم دارد؟
- نگران نباش را نشر چشمه در سال ۱۳۸۷ منتشر کرد. مهسا محبعلی میگوید ایدهی داستان وقتی به ذهنم رسید که در روزهای پایانی سال برای خرید به تجریش رفتم و هرجومرج مردم در بازار را دیدم. فکر کردم اگر در چنین وضعی زلزله بیاید چه میشود.
- محبعلی دربارهی زبان اثر خود گفته است: «این زبانی است که الان تهرانیها با آن حرف میزنند. من این زبان را کاری نکردم فقط آن را نوشتهام. این زبانِ ولنگارِ کمی بیادب، پر از طعنه و پر از اصطلاح و پر از رمز، که جزو زبان مخفی است، الان در تهران خیلی رواج دارد.»
- محبعلی دربارهی شخصیتها هم میگوید: این سه تا بچه (بابک، شادی و آرش) با این که هرکدام دو سه سال با هم اختلاف سنی دارند، اما به سن شناسنامهای خودشان تعلق ندارند. اینها هر کدام معرف یک دهه هستند. بابک دههچهلی است. شادی دههپنجاهی و آرش دههشصتی. دههچهلیها هنوز بچهی خوب خانوادهاند، دههشصتیها هم تکلیفشان مشخص است، تن به هیچ قاعدهای نمیدهند. دههپنجاهیها این وسط موجودات نفلهشدهای هستند. نه جسارت دههشصتیها را دارند نه رامی دههچهلیها را. یک جور موجود بینابین و منفعل. شادی اینجوری است.
- نگران نباش دو جایزهی بهترین رمان (منتقدان و نویسندگان مطبوعات و گلشیری) در سال ۱۳۸۷ را برد و برای دو جایزه هم (روزی روزگاری و مهرگان ادب) نامزد شد. همچنین روزنامهی فرهیختگان در نظرسنجی از نویسندگان، این رمان را به عنوان بهترین رمان سال ۸۷ انتخاب کرد.
- نگران نباش را «رباب محب» به سوئدی ترجمه کرده است. این کتاب به ایتالیایی نیز ترجمه شده، طرح جلد این ترجمه به شکل جالبی آشفتگی راوی را نشان میدهد.
- خرداد ۹۱، گروه لیو میخواست میکروتئاتر (سبک خاصی از اجرای تئاتر) «نگران نباش» را به کارگردانی حسن معجونی روی صحنه ببرد که با آن موافقت نشد.
- امیر احمدیآریان، داستاننویس و منتقد ادبی: محبعلی در این داستان، فضاسازی طنزی در مواجهه با آخرالزمان ایجاد کرده است.
- مهدی غبرایی: نويسنده آشفتگيهاي دروني فردي را به خوبي با آشفتگيهاي جامعه تلفيق كرده است.
- رادیو سوئد: از ویژگیهای این رمان زبان زنده، پررنگ، شوخطبع و در عین سادگی پر رمز و راز آن است.
کتاب صوتی نگران نباش، توسط نوار در حال تولید می باشد.