تاریخ جهان نوشته ارنست گامبریج | نُقل های شیرین یک پیرمرد کهنسال
پیرمردی کهنسال است که هرگز از پیش رفتن و رو به جلو حرکت کردن خسته نمیشود. بار سنگینی بر پشت دارد و هزاران قصه و حکایت واقعی را مثل نُقلهای رنگی در جیبهایش ریخته که بعضیهایشان شنیدنی و شیریناند و بعضیهایشان تلخ و ناگوار. این پیرمرد کهنسال “تاریخ” است. او داستانِ پیدایشِ انسان بر روی زمین، زندگیاش در کنار رودخانهها و شکلگیری شهرها و پیشرفت دنیا را از بر است. او دلیل رخدادن هر اتفاق را میداند و حافظهاش به اندازهی حافظهی تمام انسانهایی که تا کنون بر سطح کرهی زمین زندگی کردهاند، قدمت دارد. و آنگونه که ارنست گامبریج میگوید: تاریخ جهان سرگذشت همهی ماست، سرگذشتی از جاهطلبیها و صلحجوییها، سرگذشتی از آدمهای خیلی خوب و آدمهای خیلی بد و شنیدنِ همهی این حکایتها و بازگشتن به روزگاران پیشین بدون شک امری جذاب است. فکر میکنید از روبهرویی با آنچه در هزاران سال قبل رخ داده چه حسی پیدا میکنید؟ گامبریج میگوید: «سر کشیدن به آن گذشتههای دور بر حیرتمان میافزاید».
کتاب «تاریخ جهان» نوشتهی ارنست گامبریج کتابی است از تمام آنچه بر روی کرهی زمین اتفاق افتاده؛ از عصر حجر تا همین قرن اخیر، از دوران انسان غارنشین تا غرور او برای کشف آنچه در هستهی اتم روی میدهد. در این کتاب شما با تاریخ، درست مثل داستانی یکپارچه و جریانی منسجم روبهرو خواهید شد، بزنگاههای تاریخ را پیدا میکنید و به اتفاقاتی برمیخورید که میتوانند تاریخ را به قبل و بعد از خودشان تقسیم کنند. از جنگهای زیادی میگذرید و با آدمهای بزرگی آشنا میشوید، به دلایل به وجود آمدن بعضی از عقاید و آیینها پی میبرید و دربارهی اتفاقات کشورهای مختلف اطلاعات مفیدی کسب میکنید ولی این تمامِ چیزی که این کتاب به شما میدهد، نیست چرا که جزئیات جذابی وجود دارند که هر چند بیاهمیت اما در شکلگیری حوادث پس از خود موثر بودهاند.
شاید همین حالا که قصد خواندنِ کتاب «تاریخ جهان» را دارید، تاریخ به شکل همان پیرمرد کهنسال از کنار شما بگذرد. از کجا معلوم که ما هم بخشی از تاریخِ گذشتهی آیندگانمان نباشیم؟ ارنست گامبریج دراینباره از شما میپرسد؛ «آیا شده یک کتابچه درسی قدیمی و یا چیزی که زمانی بر آن مطلبی نوشتهاید را به دست بگیرید و در جریان مرور آن حیرت نکنید که در مدتی کوتاه چه میزان تغییر کردهاید و شگفتزده نشوید؟ با اینحال هیچ لحظهای نیست که آدمی متوجه تغییر خود نباشد. تاریخ جهان هم دقیقاً همینگونه است.» و اضافه میکند: «چه خوب بود چنانچه قاصدانی ناگهان سوار بر اسب به میان شهرها میآمدند و با صدای بلند ندا سر میداندند: لطفاً توجه کنید؛ عصر جدیدی آغاز میشود!» از کجا معلوم که شما همین حالا در آستانهی دورانی نباشید که هزاران سالِ بعد آن را عصر جدید بنامند؟
خوبیِ «تاریخ جهان» در این است که به این سو و آن سوی جهان سرک میکشد و تنها بر روی نقطهی جغرافیایی و زمانی خاص تمرکز نمیکند، با اینهمه شما از بسیاری از مهمترین وقایع تاریخی مطلع میشوید. دانستن تاریخ برای هر کسی میتواند شروع یک شیوهی تازه برای زندگی باشد، چنانچه نویسنده میگوید: «اگر بخواهید هر کار جدیدی انجام بدهید لازم است که ابتدا با اطمینان بدانید که دیگران در گذشته چه کوششهایی به عمل آوردهاند.»
حالا این پیرمرد کهنسال را دریابید و بگذارید چندتایی از آن نُقلهای شیرین را از توی جیبهایش دربیاورد و حکایت خود را برایتان تعریف کند. اما فراموش نکنید تمام چیزهایی که میگوید کاملاً حقیقت دارد. همانطور که گامبریج دربارهاش بیان میکند: «آنچه در تاریخ بیش از هر چیز دیگر دوست دارم حقیقت آن است. خارقالعادهترین رخدادهایی که تاریخ برای ما نقل میکند به همان اندازه وجود من و شما در زمان حال واجد حقیقت است.»
کتاب صوتی تاریخ جهان اثر ارنست گامبریج را با ترجمه ی علی رامین و صدای جوانشیر بنیاب می توانید از سایت نوار دانلود کنید.