پائولو کوئیلو و نکته هایی جالب دربارهی آثارش
پائولو کوئلیو را خیلیها از “کیمیاگر”ش میشناسند و بعضیها هم با کتابهای مختلف دیگری که نوشته است؛ کتابهایی که اکثراً با بیانی داستانی، نکتههایی اخلاقی را گوشزد میکنند. نکتههای جالبی دربارهی این نویسندهی برزیلی وجود دارد؛ این که او پیش از نویسنده شدن چه میکرده، چطور به ایران سفر کرده و…
پائولو کوئلیو از کجا به جایگاهی که در حال حاضر دارد، رسیده است؟
اگر از خوانندگان پروپاقرص آثار پائولو کوئلیو باشید احتمالا میدانید که او زندگی نوجوانی و جوانیاش را چطور گذرانده است. در کودکی تعلیمات خشک و مذهبی مسیحی، باعث شد از مذهب زده شود. پدرش او را سه بار در بیمارستان روانی بستری کرد. بار سوم به این دلیل که او به یک گروه نمایش پیوستهبود. مدت ها بعد به هیپیها پیوست و به شدت مواد مخدر مصرف کرد. مدتی به گروهی شیطانپرست پیوست. ازدواج کرد و طلاق گرفت، دوباره ازدواج کرد و ..
ماجرای سفر پائولو به ایران چه بود؟
ماه مه سال ۲۰۰۰ (۵ تا ۱۲ خرداد ۱۳۷۹) بود که پائولو با همسرش یک هفته به ایران سفر کرد. این یعنی او اولین نویسندهی غیرمسلمانی بود که پس از انقلاب به ایران میآمد. مرکز بینالمللی گفتگوی تمدنها، وزارت ارشاد و نشر کاروان از او برای این سفر دعوت کرده بودند. پائولو دربارهی سفرش میگوید:
“هنگامی که هواپیمای من در ساعت دو بامداد در تهران به زمین نشست، بیش از حد شگفتزده شدم. بیش از صد خواننده منتظر من بودند. در آن هنگام نیمه شب، به فرودگاه آمدهبودند، فقط برای دیدن من. هرگز چنین چیزی را تجربه نکرده بودم.”
او با خبرنگار همشهری مصاحبه کرد و گفت: “چيزي كه ميتوانم بگويم اين است كه در ايران امنيت وجود دارد، من اكنون در ايران هستم و مشاهده ميكنم كه شرايط اجتماعي ايران آرام و باثبات است.” پائولو علاوه بر تهران از شیراز هم دیدن کرد. آرش حجازی دربارهی یکی از مراسمهای امضای پائولو در ایران مینویسد: “همه چیز خارج از کنترل بود. وقتی مردم پائولو را دیدند به سمتش دویدند. کتابفروشی تقریبا خراب شد. یک زن در فشار جمعیت غش کرد.”
یک روز پیش از آن که ایران را ترک کند به تالار وحدت رفت. خبرنگار همشهری میگوید: “ازدحام جمعيت به حدي بود كه كليهی صندليهاي تالار پر بود و عدهاي سرپا ايستادهبودند.” او در جمع مردم اعلام کرد: “آمدن به ايران رویاي ديرينهاي براي من بودهاست. سالها آرزو داشتم به ايران بيايم، اما اول به عنوان كشوري كه به آن احترام ميگذاشتم، ميخواستم بيايم. ولي بعد دريافتم دوستان بسيار زيادي در ايران دارم.”
بعضی میگویند پائولو در دوران هیپیگری هم سفری به ایران داشته است و با “ضیاءالدین مولوی” (از صوفیان صفیعلیشاهی) دیدار کرده است.
کتابهای پائولو را حداقل ۲۷ ناشر به جز ناشر رسمیاش در ایران ترجمه و منتشر کردهاند. بعد از آن که کتاب ۱۱ دقیقهی پائولو کوئلیو با نام «کیمیاگر ۲» در ایران چاپ شد، پائولو نامهای اعتراضی به وزارت ارشاد ایران نوشت اما قانون کپیرایت در آن زمان جایگاهی نداشت. پس ترجمهی فارسی کتاب بعدی او (زهیر) پیش از انتشار نسخهی اصلی (به زبان برزیلی) منتشر شد! طبق قانون حق مولف در ایران، اگر اثری برای اولین بار در ایران چاپ شود، بومی محسوب شده و دیگران حق انتشار آن را ندارند. به این ترتیب کتاب زهیر را در ایران کسی جز ناشر اصلی نتوانست منتشر کند.
کتاب کیمیاگر در رکوردهای گینس؟
کیمیاگر، معروفترین کتاب پائولو، سال ۱۹۸۸ در برزیل منتشر شد. از آن زمان به بعد، این کتاب مدام در صدر پرفروشترین کتابهای کشورهای مختلف جهان قرار گرفت. در سال ۲۰۰۲ اعلامشد که فروش نسخهی پرتغالی کیمیاگر از هر کتاب پرتغالی دیگر بیشتر بودهاست. سال ۱۳۷۶ هم این کتاب پرفروشترین کتاب سال در ایران شد. تا سال ۲۰۰۹ بیش از ۶۵ میلیون نسخه از این کتاب در سراسر جهان چاپ شده بود.
اما آن چه باعث شد نام پائولو در کتاب رکوردهای گینس ثبت شود، رکورد ارائهی بیشترین ترجمه از یک کتاب در یک نشست امضا بود. ۵۳ ترجمه از کیمیاگر ۱۰ اکتبر ۲۰۰۳ در نمایشگاه فرانکفورت آلمان ارائه شد.
اما پائولو یک بار دیگر هم به گینس راه یافته است. ترجمهی کیمیاگر به ۶۷ زبان دنیا، پائولو را به عنوان “نویسندهی زندهای که اثرش بیشترین تعداد ترجمه را دارد” در کتاب گینس ثبت کرد.
آیا ایده ی کیمیاگر از مثنوی مولوی گرفته شده است؟
کیمیاگر مانند قصهای است که در هزار و یک شب هم آمده (مرد ورشکستهی بغدادی که پس از دیدن یک رویا دوباره ثروتمند شد). بعضی هم میگویند ایده ی کیمیاگر از افسانهی انگلیسی “دستفروش سوافهام” گرفته شده است. کیمیاگر از نظر مفهومی با افسانهی هندی سیذارتا و حتی شازده کوچولو هم مقایسه شدهاست.
اما در کنار همهی اینها کیمیاگر شبیه قصهای در دفتر ششم مثنوی مولوی نیز هست. حکایتی که این عنوان طولانی را دارد: “حکایت آن شخص کی خواب دید کی آنچ میطلبی از یسار به مصر وفا شود. آن جا گنجیست در فلان محله در فلان خانه. چون به مصر آمد، کسی گفت من خواب دیدهام کی گنجیست به بغداد در فلان محله در فلان خانه؛ نام محله و خانهی این شخص بگفت. آن شخص فهم کرد کی آن گنج در مصر گفتن جهت آن بود کی مرا یقین کنند کی در غیر خانهی خود نمیباید جستن. ولیکن این گنج یقین و محقق جز در مصر حاصل نشود.”:
گفت با خود گنج در خانهی من است
پس مرا آن جا چه فقر و شیون است؟
خود کوئلیو میگوید کیمیاگر را با الهام از “قصهی دو رویابین” (Historia de los dos que soñaron) از خورخه لوئیس بورخس نوشتهاست.