کتاب صوتی فصل شیدایی لیلاها اثر سید علی شجاعی

0 62

اگر تمام واژه هایی که در طول تاریخ برای ستودن مردانگی مردان بزرگ به کار برده شدند، کنار هم بایستند و بخواهند از مروت حسین بن علی (ع) بگویند،شکی نیست که کمر خم میکنند. مگر میشود آن همه انسانیت را در چند جمله خلاصه کرد؟ مگر میشود عاشورا را تنها نیمروزی تاریخی دانست؟

هزار و چهارصد و اندی سال است که از به خون غلتیدن حقیقت میگذرد، کتاب های تاریخی، بارها کربلا را برای ما تعریف کرده اند، اما هنوز هم وقتی نویسنده ای قلم به دست میگیرد و گوشه ای از آن را به زبان خود روایت می کند انگار همه چیز تازه اتفاق افتاده است.

سید علی  شجاعی در کتاب “فصل شیدایی لیلاها” ماجرای هفت تن از کسانی که در عاشورا حاضر بودند را از زبان خودشان روایت می کند. دیدن واقعه ی عاشورا از منظر کسانی چون “شبث بن ربعی”، “عبیدالله بن حر جعفی” و “عمرو بن قرضه انصاری” که کمتر درباره روزگار آن ها میدانیم برای خیلی از خوانندگان کتاب تازگی دارد؛ شبث که به طمع قدرت به حسین بن علی نامه نوشت و وقتی دید دور، دورِ ابن زیاد و يزيد است، فرماندهی پیادگان سپاه شان را برعهده گرفت. عبیدالله و عمرو که دوشادوش عباس بن علی در روز تاسوعا برای آوردن آب شمشیر زدند و ظهر عاشورا قبل از امام ِ خود به محضر رسول خدا مشرف شدند و ..
داستان از خروج امام و همراهانش از مکه آغاز میشود و با صحبت های “زهیر بن قین” و همسرش “دلهم” و برادر زنش “عبدالله” ادامه میابد؛  سخن حسین (ع) را به یاد می آورند: “جدم رسول خدا(ص) را در خواب دیدم، فرمودند: خداوند دوست دارد تو را کشته ببیند، این سفر بازگشتی نخواهد داشت،  هر کس به خاطر حکومت و عمارت عراق با من همراه شده، بازگردد زیرا نه تنها به آن نميرسد بلکه جانش را نیز از دست میدهد.”

 نام فصل های ابتدایی  این کتاب یک در میان مجنون است. مجنون همان “ضحاک بن عبدالله مشرفی” است که بعد از عاشورا کنار خیمه های سوخته حسین ضجه میزد و ناله سر ميداد :

“من که همه مسیر با حسین بودم منزل به منزل قدم به قدم چه شد که جاماندم؛
چه مرکب کندی است این عقل
این عقل بی غیرت چه بر سر من آورد آخر
کاش زمان به قاعده یک نیمروز به عقب بر میگشت”

داستان؛ بی اعتنا به ناله های ضحاک ادامه پیدا میکند و فصل بعد آغاز میشود. نوبت به حر میرسد، “حر ابن یزید رياحي”؛ آمده بود امام را دست بسته نزد عبيد الله ببرد اما دست آخر نماز را پشت او اقامه کرد.
تاثیر چشم های حسين(ع) بود یا رفتار او، شاید هم هر دوی آن، نميدانم. اما حر دیگر آن آدم قبل نبود،
او نیز شیدای حسین شده بود و دست آخر هم به سرنوشت عاشقان او دچار شد.

فصل های کتاب یکی پس از دیگری روایت میشوند و لحظه موعود فرا میرسد؛ دیگر همه یاران رفته بودند فقط حسین(ع) مانده بود، مظلوم و تنها.. آخرین روای کتاب شهادت امام را تعریف می کند؛ لحظه به لحظه از نشستن شمر بر بالای سر امام تا صدای شیون زینب (س) و تاختن اسب ها بر پیکر شهدا.

جنگ با اسارت اهل بیت امام تمام میشود، اما هنوز بعد از گذر این همه سال، واقعه کربلا تمام نشده و نزاع حق و باطل ادامه دارد..

در این کتاب صوتی، گويندگانی که جای آن هفت تن سخن می گویند جانی تازه به شخصیت های کتاب داده اند و شنیدن سرنوشت حقیقت را برای مخاطب گوارا تر میکنند. کتاب صوتی فصل شیدایی لیلاها را می توانید از سایت نوار دریافت کنید.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.