محمود دولت آبادی از نامآورترین رماننویسان معاصر ایران به شمار میرود. او گنجینهای بی نظیر از داستانهای کوتاه و بلند از خود بر جای گذاشته و رمان کلیدر او اثری ماندگار و درخشان در ادبیات و تاریخ ایران و جهان است. همچنین سریال سربداران بر اساس داستانی از وی نوشته شده است. در بخش اول پرونده محمود دولت آبادی به بررسی زندگی شخصی این نویسندهی گرانقدر پرداختیم، از کودکی، نوجوانی و جوانیش گفتیم تا آشناییش با احمد شاملو، غلامحسین ساعدی، جلال آل احمد، گلشیری و… در بخش دوم این پرونده به تفکرات و دغدغههای محمود دولت آبادی خواهیم پرداخت.
دغدغهی زبان اصیل فارسی
هنرمندان به دلایل مختلفی به خلق آثار هنری میپردازند، گروهی دغدغهی اجتماعی دارند، گروهی گرایشهای سیاسی و برخی به خاطر ذات هنر. هر هنرمندی یک مسئله ی اصلی در تمام زندگی و عمر هنری خود دارد و رد پای آن را میتوان در آثارش پیدا کرد. دولت آبادی نویسندهای است که در درجه اول به زبان فارسی اصیل اهمیت می دهد. خود او در این زمینه گفته است:
مسئله زبان فارسی در همه جا مسئله من بوده است… در همان جوانی با خودم فکر کردم که اصالتا کجا میتوانم پدر و مادر زبان فارسی را پیدا کنم. رفتن دنبال این سوال زاویهای را برای من باز کرد تا امروز٫
…ببینید من عاشق و شیفته زبان بوده و هستم و یادم میآید وقتی من را در اسفند سال ۱۳۵۳ بازداشت کردند (شب آخر اجرایی بود در سنگ رود قزوین که باید روی صحنه می رفتم و نشد که بروم) کتاب «هزار سال نثر پارسی»توی جیب نیم پالتویم بود.
تمام ذهن من زبان و ادبیات بود. یک وقتی آقا کرباسچی را دیدم و حال و احوال کردیم ، برگشت و به من گفت ما تو زندان با هم بودیم. گفتم نمی دانم چرا شما را به جا نمی آورم. گفت برای این که همیشه سرت توی کتاب بود! راست هم می گفت.
همانطور که داستان های دولت آبادی عموما در میان مردم روستایی و عشایر میگذرد، زبان نوشتههای او نیز فارسی اصیل و استوار خراسانی است و این نشانگر علاقهی وی به مردم و آیین زندگیشان در ایران است. به عقیدهی او ارکان زبان فارسی در خراسان پیریزی شده است:
اگر حافظ و سعدی و امثالهم تاق های زیبایی در معماری زبان فارسی هستند اما ستون هایی مثل رودکی، بیهقی، ناصرخسرو و فردوسی این زبان را برآوردند و نگه داشتند.
گرایشهای سیاسی
محمود دولت آبادی نویسندهای است که سبک نوشتارش رئال و واقعگراست و در زندگی و رویکردهای اجتماعی و سیاسی هم همواره واقعگرا و مستقل بوده است. آنچه که برای او اهمیت دارد زبان فارسی و فرهنگ این کشور است، و نه جنجالهای سیاسی که در دورهی او بسیاری مشغول آن بودند. او اعتدالگراست و بیطرفانه و با دیدی همهجانبه و منطقی در مورد اتفاقات مختلف اظهارنظر میکند. او با بسیاری از روشنفکران زمان خود تفاوت داشت، چرا که هیچ وقت بر موضعی پافشاری نکرد و عضو حزب یا گرایشی نشد؛ انگار که عقیدهی هر گروه بخشی از حقیقت، و نه تمام آن است:
من معتقدم یک جامعه به تمام آدم های اش نیاز دارد. اگر ایرادی به حکومت ها دارم این است که چرا آدم های ما را از بین بردید؟ چرا متواری شان کردید؟
همه ما به این مملکت باید بیندیشیم فارغ از تعصبات فرقه ای و حزبی.
دولت آبادی همواره از میانهروترین افراد در زمینه سیاست بوده است. با اینکه پیش از انقلاب دو سال زندانی شد، هرگز عضو گروه یا حزبی نبود. حتی خود دلیل زندان رفتنش را چنین توضیح میدهد:
اتهام یا بگویم بهانه این بود که چرا کتاب های شما را میخوانند و هر جا که برای دستگیر کردن افراد میرویم این کتابها توی کتابخانه هاشان وجود دارد!
سیاستگر یا باید نفی کند یا اثبات. در حالی که من در زندان هم که بودم نه نفی میکردم نه اثبات. میدیدم، میشنیدم و فکر میکردم و دمساز هم بندهایم بودم از هر گروه و جنبه که بودند.
دولت آبادی پس از دوران انقلاب هم به جای پافشاری روی برخی خواستهها یا مخالفت با شرایط پیش آمده و خروج از کشور یا خانه نشینی، مردم را به دوری از تعصب دعوت میکند. او از دوران جوانی هم مانند متفکری باتجربه و سالخورده، بیش از آنکه به دنبال هیاهو و اعتراض باشد، به فکر مردم، آسایششان و حل مسائل به روش مصالحه و گفتگو بود. حتی در سالهای اخیر نیز در وقایع سیاسی مختلف همچون انتخابات و تحریم ها، بدون ترس و تعصب اعلام نظر کرده است. بسیاری از افراد نوشتههای او را به صورتی تحلیل میکنند که گرایشات عدالتخواهی به شیوه کمونیست را در آن بیابند، اما خود او این موضوع را رد میکند:
هیچ وقت کمونیست نبودهام و همیشه سوسیالیست بودهام و همیشه معتقد بودهام که در سوسیالیسم، دموکراسی جایی بسیار مهم دارد.
من معتقدم انسان به اعتبار کاری که می کند حق زندگی مییابد. اگر کسی کاری انجام نمیدهد نباید انتظار داشته باشد که خوب، و به درک من «درست» هم زندگی کند.
ادامه دارد…
نظرات بسته شده است.