تقابل ادبیات و سینمای اقتباسی

0 174

ادبیات و سینما را شاید نتوان دو نقطه مقابل یکدیگر دانست، اما ۸۹ سال از ساخته شدن اولین فیلم ناطق تاریخ سینمای جهان می گذرد و در طول این مدت نه چندان طولانی، هواداران این دو مکتب روی چندان خوشی را به همدیگر نشان نداده اند. طبعاً سابقه ادبیات در تاریخ این کره خاکی به هیچ عنوان قابل مقایسه با پدیده نوظهور سینما نیست. هزاران سال پیش، بشر اولیه با انداختن نقش هایی بر روی جداره غارهایی که در آن می زیست، روایتی مکتوب را آغازگر شد. آن ها پدیده ای را بنیان گذاشتند که ما امروزه آن را با نام “ادبیات” می شناسیم. ادبیات به مرور زمان تکامل یافت و با پیدایش خط وارد مرحله جدیدی از رشد و شکوفایی شد. شاعران، نویسندگان، فیلسوفان و مورخان در ۳۰۰۰ سال گذشته همواره از برجسته ترین و محبوب ترین اشخاص نزد عامه مردم بوده اند و بسیاری از آن ها همچنان به عنوان شخصیت هایی اسطوره ای به یاد آورده می شوند. این موضوع خود به سادگی نشان دهنده اهمیت ادبیات و هنر روایت کردن در هزاره های اخیر  است.

با این حال از اواخر قرن نوزدهم، صنعت سینما به عنوان پدیده ای بسیار هیجان انگیز و کاملاً متفاوت از هر آنچه که بشر تا بدان زمان تجربه کرده بود، جایی بزرگ را برای خود در میان مردم جهان باز کرد. این صنعت حقیقتاً رهِ هزاران ساله را در طول چند سال طی کرد و اکنون در کنار موسیقی (که آن هم به عنوان یک صنعت و نه هنر، پدیده ای نوظهور محسوب می شود) به بزرگترین منبع سرگرمی (Entertainment) عصر جدید تبدیل شده است. با نگاهی اجمالی به لیست مشهورترین انسان های قرن اخیر در می یابیم که نام بازیگران سینما، خوانندگان سبک های “پاپ” و “راک اند رول”، کارگردانان هالیوود – و اخیراً مجریان شبکه های تلویزیونی پر مخاطب آمریکایی – در میان سرشناس ترین شخصیت های اواخر قرن بیستم و سال های ابتدایی قرن حاضر قرار دارد و این در حالیست که سهم نویسندگان و شاعران در این لیست به طرزی باور نکردنی کاهش یافته است. “برد پیت”، “جنیفر لارنس”، “جرد لتو”، “آنجلینا جولی”، “چنینگ تتوم”، “کوین اِسپیسی” و “اِلن دِجنرِس” به عنوان ستارگان دنیای سینما، موسیقی و تلویزیون در دور افتاده ترین روستاهای جهان نیز صاحب هوادارانی هستند، اما این امر به طور واضحی در مورد بزرگان دنیای ادبیات صدق نمی کند و واقعیت این است که ادبیات، صنعتِ ستاره پروری نیست، البته اگر بتوان آن را در بین صنایع عصر امروز دسته بندی کرد.

زمانی اهمیت پدیده سینما در شکل گیری این روندِ جدید بیش از پیش نمایان می شود که به گذشته ای نه چندان دور رجوع کنیم. در بازه ای بین ۶۰ تا ۹۰ سال پیش و در زمانی که سینما اولین سال های رونق خود را پشت سر می گذاشت، “تی.اس٫ الیوت”، “ژان پل سارتر”، “جان اشتاین بک”، “سیمون دوبوار”، “ارنست همینگوی” و “آلبر کامو” همچنان از بزرگترین و شناخته شده ترین اشخاص عصر خود بودند. هرچقدر هم که به گذشته بازگردیم، تعداد ادبی نویسان برجسته و اهمیت آن ها در عصر خود بیشتر می شود.

۱۴

نشسته از سمت چپ: ژان پل سارتر و آلبر کامو. سیموان دوبوار نیز زنِ ایستاده در سمت راست عکس است

از جنبه ای دیگر، صنعت سینما از همان اولین روزهای شکل گیری اش به انتخاب سوژه هایی پرداخت که پیش از آن در ادبیات به کار رفته بودند. در طول یک قرن اخیر، هزاران کتاب مشهور ادبی با اقتباس هایی سینمایی مواجه شده اند. در این بین چیزی که مشهود است، عدم گنجایش کافی یک فیلم سینماییِ ۲ تا ۴ ساعته برای به تصویر کشیدن رمانی با جزئیات بسیار زیاد و حجم بالاست. در چنین شرایطی، نویسنده و کارگردانی که قصد کار کردن روی چنین پروژه ای را دارند، معمولاً یک یا چندین بُعد خاص از داستان را انتخاب می کنند و فیلمنامه را حول همان چند جنبه خاص تدارک می بینند. در نتیجه ی این کار، فیلمی از کتاب مذکور تهیه می شود که با تصور خوانندگان اثر مذکور تغایر فراوانی دارد. با تکرار شدن این روند در طول سال ها، بخش قابل توجهی از خوانندگان پر و پا قرص کتاب های ادبی بر علیه فیلم های سینمایی اقتباسی جبهه گرفته اند و ساخت چنین فیلم هایی را علاوه بر فرومایگی ادبی فیلم، عامل ایجاد ذهنیتی نادرست از کتاب اقتباس شده دانسته اند.  این مسئله تا جایی پیش رفت که حتی جمله معروف “هرگز یک کتاب را با جلدش قضاوت نکن” در سال های اخیر به “هرگز یک کتاب را با فیلمش قضاوت نکن” تغییر ماهیت داده است.

۱۵۴

با تمام این اوصاف، نمی توان سینما را به عنوان شخصیت بد این داستان معرفی کرد. ظهور سینما موجب شد تا افراد بی سوادی که قادر به تحصیل و در نتیجه خواندن کتاب های ادبی نبودند، همچنان بتوانند دنیایی تماماً انتزاعی را در ذهن بپرورانند و توانایی وارد شدن به زندگی های موازی و مجازی را پیدا کنند. سینما عمل تصور کردن را به آسان ترین سطح خود رساند، اختیار تصویرسازی را از مخاطب ربود و تمام این وظیفه را خود به عهده گرفت، با اضافه کردن موسیقی به متن داستان، عملا بُعد جدیدی را به روایت اضافه کرد و با قابلیت های هنرمندانه ستارگانش، حساس ترین احساسات را به مخاطبان خود انتقال داد.

  • تصویر بالای صفحه، نمایی از فیلم Schindler’s list اثر استیون اسپیلبرگ،با اقتباس از کتابی با همین نام از توماس کینیلی است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.