فروشنده ، روایتی نفسگیر از خشم
“مرگ فروشنده” را بخوانید، “فروشنده” را ببینید
اصغر فرهادی دیگر به چهرهای جهانی در هنر فیلمسازی مبدل شده است. او پس از ساخت فیلمهای موفقی همچون درباره الی، جدایی، گذشته و به خصوص دریافت اسکار برای فیلم جدایی، حالا به کارگردانی تبدیل شده که همه منتظر تماشای آثار او هستند. تا جایی که نشریه معتبر سینمایی «ایندیوایر» در فهرست «۱۰۰فیلمی که بیشترین انتظار را برای دیدن آنها در ۲۰۱۶ میکشیم» نام فیلم «فروشنده» ساخته جدید اصغرفرهادی را در جایگاه پنجم قرار داده بود.
فیلم فروشنده همان طور که از نام آن پیداست، با نمایشنامهی «مرگ فروشنده» اثر مشهور میلر مرتبط است و آشنایی با این نمایشنامه در درک بهتر فیلم تاثیر خواهد داشت. مرگ فروشنده نمایشنامهای در انتقاد از مدرنیته و نظام سرمایهداری است. شخصیت اول نمایشنامه، ویلی، یک بازاریاب نه چندان موفق است که خانوادهاش هم او را چنان که باید قبول ندارند. در طی داستان او به گذشته و زندگی فعلیاش نگاه میکند و حس تنهایی و پوچی او را در برمیگیرد، گویی بر اتفاقات و نیروهای زندگی اختیاری ندارد. ویلی در نهایت نمیتواند با شرایط زندگی وفق یابد و دست به خودکشی میزند تا پول بیمه عمرش به خانوادهاش برسد.
فیلم فروشندهی فرهادی نه اقتباسی از این داستان است و نه در نگاه اول قصهی آن به نمایشنامه شباهتی دارد؛ اما ارتباط مفهومی پنهانی بین این دو برقرار است که فرهادی با زیرکی از آن بهره برده است تا دغدغهی فکری خود را بیان کند.
اگر فیلم را ندیدهاید
پیش از تماشای فیلم در مورد نمایشنامه مطالعه کنید و چه بهتر که نمایشنامه را هم بخوانید. در طول فیلم شخصیتهای اصلی در نمایش مرگ فروشنده در حال بازی هستند و بخشی از شخصیت و ارتباطات داستان فیلم با اتفاقات نمایش گره میخورد. شخصیت عماد با بازی شهاب حسینی و رعنا با بازی ترانه علیدوستی زوجی هستند که پیشآمدی ناگهانی و ناخواسته زندگی و روابطشان را دچار دگرگونی میکند. درگیریهای شخصی و درونی این دو به نمایشی که در آن ایفای نقش میکنند هم کشیده میشود. حتی گاهی به جای دیالوگهای نمایش حرفهای درونی خودشان را میزنند. همچنین شخصیت فرانسیس، زن قرمز پوش نمایش، با شخصیت آهو که از او نام برده میشود ارتباط دارد.
بنابراین در هنگام تماشای فیلم به همهی جزئیات رفتاری و اتفاقات کوچک دقت کنید تا ریزهکاریهای پنهان فیلم را دریابید و از این ساختهی فرهادی نیز لذت کافی را ببرید.
اگر فیلم را تماشا کردهاید
فروشنده قصهی رعنا و عماد است. زوج هنرمند و آرامی که اتفاقی غیرمنتظره و غیرعمد زندگیشان را به چالش میکشد و آنها را تغییر میدهد. عماد معلمی مهربان و نرمخوست، هنرمندی روشنفکر است که میکوشد دربرابر واقعهی وحشتناکی که رخ داده واکنش مناسبی نشان دهد. اما ریشههای سنت و خشم و میل به انتقام کم کم از او فردی خشن میسازد. عماد حس میکند باید کاری کند تا مانند ویلیِ مرگ فروشنده احساس بیفایده بودن نداشته باشد. او حالا به حرف اطرافیان و قضاوتشان اهمیت میدهد و همچون ویلی حس میکند کنترل وقایع از دست او خارج است و دربارهی آدمها اشتباه میکرده است.
بر خلاف نمایشنامه مرگ فروشنده که بر ضد مدرنیته است، فیلم فرهادی از سنت و تعصبات انتقاد میکند و دربارهی تهرانی است که وارد دنیای مدرن شده و آدمهایش هم باید با مدرنیته سازگار شوند. عماد در سراسر فیلم برای خشونت خود دلایلی پیدا میکند و این خشونت خودخواسته موضوع مدنظر کارگردان فیلم است. فرهادی در نشست فیلم در جشنواره برلین با اشاره به این موضوع گفت که تروریستها هم برای خشونت خود دلایل منطقی مییابند. خیلی از خشونتها به دلایل ایدئولوژی هارخ میدهد.
در مرگ فروشنده، ویلی نمیتواند با ارزشهای جدید که مدرنیته به زندگی انسانها آورده کنار بیاید. در فروشنده نیز فرهادی به تغییراتی اشاره میکند که گذار از سنت به مدرنیته در جامعه ایجادمیکند. مردم تشنهی تغییر و مدرن شدن هستند، اما این تغییر چنان با سرعت در حال رخ دادن است که لایهی سنتی درونی افراد باقی مانده و باعث ایجاد تناقضات رفتاری میشود. به عقیدهی کارگردان، بدن هرکس فقط مربوط به خود اوست؛ و اگر اتفاق اصلی فیلم در جوامع دیگر رخ میداد شاید همسر فرد تا این حد تحت تاثیر قرار نمیگرفت. اما سنت و فرهنگ و رفتار اطرافیان بر روی عماد تاثیر میگذارد و باعث رفتارهای آتی او می شود.
اما درنقدی که در نشریه ورایتی در مورد فروشنده نوشته شد، نویسنده حق را به عماد میدهد که بخواهد از فرد خاطی انتقام بگیرد و به عقیده او عدم تعادل احساسی رعنا و کنار کشیدن او از قضیه باعث خشم عماد و پافشاری بر انتقام میشود.
فرهادی فیلمسازی است که همهی داستان را واضح بیان نمیکند و از بزرگنمایی میپرهیزد. او و بیننده را وادار میکند درباره قصه و شخصیتها تامل کنند و بعضی جزئیات و رخدادها را با دقت بیشتر بیابند. او کارگردانیست که شما را در موقعیتی عجیب گرفتار میکند تا وضعیت سخت و استیصال شخصیتها را کاملا حس کنید و تا پایان هم این بار از دوش شما برداشته نمیشود؛ طوری که پس از اتمام فیلم هنوز درگیر داستان و نتیجهی آن باشید.
نظرات بسته شده است.