کتاب صوتی خاله ی عروسک من نوشته ی شهرام شفیعی
شهرام شفیعی در سال ۱۳۴۹ در تهران متولد شد، تحصیلات خود را در رشته ادبیات فارسی به انجام رسانده است. او به عنوان سر ویراستار در مطبوعات و گاهی به عنوان ویراستار كتاب فعالیت هایی داشته است، که در این زمینه تاكنون حدود ۱۰۰ كتاب را ویراستاری كرده است. همچنین به عنوان نویسنده با نشریات متعددی همكاری دارد. او تاكنون از ۲۰ جشنواره جایزه دریافت كرده است، در جشنواره برگزیده ادبیات كودك و نوجوان برگزیده اصلی ۲۰ سال ادبیات داستانی و همچنین كتاب “خروس سبز”، “درخت گلابی” برگزیده اصلی كتاب دفاع مقدس شده است. شفيعي در طنزهايی كه محتوای بيشتر آنها مسايل سياسی و اجتماعیاند، كژي ها و نارسايي های اجتماعي و سياسی را با زبان طنز به سخره میگيرد و زيبا انتقاد ميكند تا كژی های اجتماعی به رسايی گرايش يابد. زبان وی رساست و از نثر زيبا و فخامت استوار ادبی برخوردار است. از جمله آثار اوست: “آقا بالای دست گنده”، “ماه در چاه” در خصوص زندگینامه حضرت علی(ع)، “من فكر میكنم”، “خیمه خاموش” در رابطه با كربلا، داستان بلند طنز “عشق خامهای”، مجموعه سه جلدی “ماجراهای پاشنه طلا”، مجموعه داستان “آوازهای پینه بسته”، ماجراهای “سلطان و آقاكوچول” و داستان “فا” كه نام آن را از نُت موسیقی گرفته و به شیوه طنز تلخ است و نگاه خاصی به مسائل اجتماعی دارد. “پاشنه طلا” قصه نوجوانانه طنزآمیز و جالبی است كه شخصیت اصلی آن یك كودك شش هفت ماهه است. اتفاقات فانتزی و طنزآمیزی برای او رخ میدهد و معمولاً با دخالت همین كودك ماجراها تمام میشود. “عشق خامهای” قصه بلندی است كه قبلاً در سروش نوجوان به اسم “قلب خامهای” چاپ شده بود. حوادث خنده آوری از خانوادهای كه از تهران به شهرستان كوچ میكنند و در آنجا ساكن میشوند، رخ میدهد. پدر خانواده یك مغازه قنادی باز میكند و اتفاقاتی كه در این بین میافتد، به گونهای است كه خواندن آن خالی از لطف نیست” .آوازهای پینه بسته” مجموعه سه قصه كوتاه تلخ است. شفیعی می گوید: “اینكه در دو ژانر طنز و طنز تلخ كار میكنم، آگاهانه نبوده و بسته به حسی كه در آن دوران خاص دارم، نوع لحن داستان هم تغییر میكند و خط داستانی مشخص میشود. درصد بالایی از آثاری كه تا به حال، نوشتهام، طنزآمیز بوده و با این حال قصههای اجتماعی معمولی هم دارم كه امیدوارم بتواند نظر مخاطبان را به خود جلب كند.”
داستان های بلند و پيوسته طنزی كه زندگي خانوادهای شهری و شهرنشينی در شهرستان و روستا را به تصوير ميكشد. ماجراي امروز ايران و ديروز آن است كه فاصلهای بين شهرها و روستاها و حتی شهرهای كوچك به فاصلهای طبقاتی منجر شده است. زندگی كه در آن همه چيز وضع نمايشی و كالايی به خود گرفته و همه چيز از پرده صنعت فرهنگی و نمايشی نگريسته ميشود، بايد همه چيز را دوباره ديد، و مورد بازبينی قرار داد. حتی فرهنگ و ارزشهای گذشته را، بهويژه اگر اين ارزشها مفاد اقتصادی داشته باشد. نگاه به همه چيز با ارزش اقتصادی و كالايی از اهم مطالب محتوای كتاب طنز است كه به تجاری شدن ارزشها هشدار میدهد. ارزشها و حتی عشق كه به آن رندانه نام عشق خامهای گذاشته است.
“عشق خامه ای”عشق هايي است كه از پی رنگي آمده و در آن همه چيز رنگ ديگری غير از عشق دارد. عشق خامهای ماجرای خانواده شهری تهراني است كه به يكی از شهرهاي ديگر كه زادگاه پدر خانواده است، میرود. در مسير راه به حوادث و رويدادهای زيادی دچار و آشنا میشوند اما دعواهای برادران، آنها را از ماندن و رفتن در شهر زادگاهی باز میدارد. در اين ميان ماجرای دختر عمو و پسر عمو و مسائل خواستگاری كه به رقابت منجر ميشود. دو خانواده در صدد ساختن شيرينیپزی برمیآيند كه سرانجام به جدايی مردمان شهر ميشود. روزی راوی آگهي مسابقهای جالبی را به اسم “عشق خامهای”میبيند. وی میخواهد ماجرای عشق پسر عمو را بنويسد تا پرونده مسابقه شود. و با اين كار با خانوادة عمو رابطهای جديد برقرار كنند. سرانجام پسر عمو برنده مسابقه میشود و شيما میخواهد خوشنويسی بياموزد و اتحاديه قنادان در پي فيلم سينمايي از اين حكايت عظيم برمیآيد و در پايان دختری به نام برفابه وارد ماجرا میشود.
كتاب “گربه در جوراب زنانه”، شامل مجموعه داستان های طنز شفيعی و از سری مجموعههای قصههای غرب وحشی است كه شماره سوم آن به گربه در جوراب زنانه اختصاص يافته است. شخصيت های داستانی وی مانند ساير كتاب های او “كلانتر بازنشسته” كه هنوز توی ننوی زمان بچگیاش میخوابد. مادربزرگ كلانتر محكوم به حبس ابد افتخاری به خاطر يك عمر خلافكاری. گربه كه هميشه سادهترين راه حل را پيدا میكند. فرماندار شهر كه هميشه میگويد: فرصتی برای تشريفات نداريم، اسب تيز روی كلانتر كه میتواند در جا روی يك پا دور بزند و قوز بزرگ مالك موسسه خدمات كفن و دفن شهر به همراه برادرش قوز كوچك.
و کتاب های خوب دیگری که مطالعه اش را نباید از دست داد.
شهرام شفیعی همچنین در زمینهی قرآنپژوهی، کتابی با عنوان “راه و چاه” با پیگفتار استاد بهاءالدین خرمشاهی منتشر کرده است و آثار دیگری نیز در دست انتشار دارد.
درباره ی کتاب:
خاله ی عروسک من، داستان دختر کوچکی است که بسیار عروسکش را دوست دارد و به خاطر همین علاقه اش، فکر می کند آن عروسک فقط مال ِ خودش است و حتی صمیمی ترین دوست او حق ندارد به آن محبت کند. داستانی بسیار زیبا، برای کودکان دیروز، کودکان امروز و همه ی مادرهای خوب. این کتاب توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.
لینک دریافت کتاب را از اینجا دریافت کنید.
بخشی از کتاب:
من مادر ِ عروسکم بودم.
دوستم می خواست که مادر ِ عروسکم باشد؛ ولی عروسکم بیشتر از یک مادر، لازم نداشت.
من می گذاشتم که دوستم، عروسکم را بغل کند و لپهایش را ببوسد.
می گذاشتم که عروسکم را روی پاهایش بگذلرد و تکان تکان بدهد.
می گذاشتم به عروسکم بگئید: “چه دختر خوشگلی!”
ولی نمی گذاشتمکه دوستم، مادر عروسکم باشد.
نمی گذاشتم موهای عروسکم را شانه کند.
نمی گذاشتم عروسکم را برای “دستشویی” کردن، بیرون ببرد.
نمی گذاشتم به عروسکم شیر بدهد.
نمی گذاشتم عروسکم را نصیحت کند. چون، فقط من مادر عروسکم بودم.
دوستم هر روز می آمد به خانه ی ما. زیر سایه ی درخت انجیر، حصیر می انداختیم و می نشستیم. هر روز برای عروسکم جشن تولد می گرفتیم. عروسکم همیشه “یک ساله” بود؛ چون عروسک ها هیچ وقت بزرگ نمی شوند.
یه دانه کیک دو تومانی از بقالی می خریدیم، تا کیک تولدش باشد. یک دانه چوب کبریت فرو می کردیم توی کیک، تا شمع تولدش باشد. دوستم برای عروسکم هدیه می آورد. از توی متکایشان، پَر مرغ بر می داشت و می آورد. (پَر مرغ را می گذاشتیم لای موهای عروسکم.) بعضی وقت ها از درخت خانه شان “غوره” می کند و می آورد. بعضی وقت ها برای عروسکم یک مورچه می آورد.
کتاب صوتی “خاله عروسک من” توسط کتاب صوتی نوار در حال تولید می باشد. ای کتاب توسط نشر قدیانی به چاپ رسیده است.