ویلت اثر شارلوت برونته

0 94

“استقلال ، گنج تنهایی دخترانه”

“استقلال و عدم وابستگی” خصلتی است که تحسین آدمیان را برمی انگیزد ولی واکنش ها در مقابل دختری جویای استقلال چیست؟ وابسته نبودن به دیگران برای یک دختر چه قدر سخت و تا چه میزان لذتبخش است؟ جامعه ی مردسالارانه و متعصب تا چه حد می تواند چنین موردی را در خود هضم کند و دختر تا کجا می تواند مرارت ها را در ایستادن پای باورهایش تحمل کند؟ در رمان ویلت، شارلوت برونته با  خلق ” لوسی اسنو” چنین شخصیتی را برای ما به تصویر می کشد.

لوسی اسنو دختر نوجوانی است که پدر و مادر خود را طی حادثه ای نامعلوم از دست داده و با مادرخوانده ی بیوه ی خود و پسرش گراهام برتن زندگی می کند. روزهای نوجوانی لوسی با علاقه ای پنهانی به گراهام دوست داشتنی، برادر ناتنی اش به سرعت می گذرد و طی ناکامی های مالی خانواده ی برتن ،لوسی مجبور به ترک آن منزل و جدایی از آشنایانش می شود. تنهایی و بی کسی شاید بعضی ها را از پا درآورد و نابود سازد اما از لوسی دختری قوی می سازد. لوسی یاد می گیرد که برای بقاء باید تنها به خود تکیه کند و از کسی انتظاری نداشته باشد. این جاست که وطن خود، انگلستان را ترک می کند و راهی شهر فرانسوی زبان ویلت می شود و تصادفا وارد حیطه ی تدریس زبان انگلیسی می گردد و در این کار موفق عمل می کند. او از ساکن بودن و عدم حرکت در زندگی بیزار است و با شغل، تحصیل، یادگیری زبان های خارجی، فعالیت های اجتماعی و مطالعه به روزهایش نور و رنگ می بخشد. او دختری ساده و ساکت است که در حین تلاش برای پویایی، سعی در رعایت هنجارها نیز دارد. نگاه ها نسبت به او متفاوت است. گاه برخی، جسارت او را در تنها سفر کردن به کشوری غریبه تقبیح می کنند و بعضی او را به خاطر تلاش برای اصرار در متکی به خود بودن سرزنش می کنند و در این میان هستند کمتر کسانی که با روی باز و مهربانی حمایتش کنند. او که یک مسیحی پروتستان معتقد است باید علاوه بر مقاومت در مقابل دعوت سایرین به گرویدن به مذهب کاتولیک، نوع نگاه و باورهای به شدت منفی اطرافیان کاتولیکش را نسبت به مذهب خود تاب بیاورد.

زندگی به لوسی که تا قبل از این، چیزهای بسیاری را از دست داده، یاد می دهد که دل نبندد، تکیه نکند، علاقه نیابد و عاشق نشود. او دختر ساکت و مطیع سرنوشت است که می داند گله از تقدیر دردی از او را دوا نمی کند. چه کسی بهتر از لوسی درک می کند که رنج “از ابتدا نداشتن” کمتر از رنج “نداشتنِ بعدِ از دست دادن” است؟ ولی بحث دل از این منطق ها جداست و عشق برای ورود به قلمرو قلب از آدمی کسب اجازه نمی کند. رابطه ی دوستانه ای  به تدریج بین او و پروفسور امانوئل معلم ادبیات مدرسه ایجاد می شود و با گذر روزها قوت می گیرد. ولی آیا این احساس برای لوسی سرانجامی دارد؟ او را از تنهایی می رهاند و سبب پیشرفت و حرکت او در زندگی می شود؟ آیا اطرافیان اجازه می دهند لوسی رنگ روزهای شاد را در زندگی خویش ببیند؟

شهر ویلت برای لوسی، مقدمه ی ماجراجویی می شود. ویلت حکایت روزهای سخت و مشقاتی است که دختری تنها در کشوری غریبه تحمل می کند. طبیعی است که با رمان تلخی روبرو هستیم. ما هم به اندازه ی لوسی در طول داستان به آن کورسوی امید برای تغییر و بهبود اوضاع می اندیشیم.

“ویلت”  آخرین اثر از چهار رمان شارلوت برونته، بانوی نویسنده ی شهیر انگلیسی است که به نظر بسیاری اتوبیوگرافی خود او با چاشنی قصه پردازی و خیال است. شارلوت در ۲۵ سالگی عازم بلژیک شد و در ازای تحصیل و سقف بالای سرش در مدرسه شبانه روزی، تدریس زبان انگلیسی در آن مدرسه را عهده دار شد. غم غربت، انزوا و تنهایی در کنار شکل گیری عشق و علاقه ی او نسبت به آقای هگر، مدیر متاهل مدرسه دو سال بعد او را واردار به ترک آنجا کرد.

رمان ویلت قبل از این که به جهت سیر داستانیش حائز اهمیت باشد، به دلیل پرداخت اثرات روانشناسانه و درون گرایانه ی مهاجرت، تنهایی، عشق، فشارهای اجتماعی و عرف روی شخصیت لوسی مهم است. پرداختی که به دلیل الهام گیری از تجربیات شخصی خود نویسنده دقیق و موشکافانه از کار درآمده است.

 

کتاب صوتی ویلت اثر شارلوت برونته را می توانید از سایت نوار دانلود کنید.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.