کتاب صوتی آدم بدشانس اثر آلبرتو موراویا | شانس بی شانس

0 31

آلبرتو موراویا، یک نویسنده ی ایتالیایی ست. پس نوشتن داستان های کوتاه رمی در دو جلد کتاب، خیلی تعجب ما را برنخواهد انگیخت. اما به طور کلی، انگیزه ی اصلی او برای نوشتن داستان های رمی، علاقه اش به “جواکینو بلی”، شاعر و طنزپرداز رمی بود؛ همان فردی که از جمله افراد پیشگام در به تصویر کشیدن شهر رم است.

جلد اول این داستان ها (که شامل ۲۷ داستان است)، تحت عنوان “من که حرفی ندارم” با ترجمه ی رضا قیصریه به چاپ رسیده است. و در جلد دوم این مجموعه، که “آدم بدشانس” نام دارد، با ۳۱ داستان و با ترجمه ی مژگان مهرگان به چاپ رسید.

شیوه ی داستان های رمی را داستایوفسکی گونه نامیده اند، چرا که فضای آن ها فضایی طنز گونه اما تلخ است و شخصیت های داستان، جزو اشخاص رده ی پایین و معمولا بی سرپناه جامعه هستند. و اما رویدادها گاهی از مرز سورئالیسم می گذرند و باعث دگرگونی در شخصیت ها می شوند.

رضا قیصریه در مقدمه “آدم بدشانس”می گوید: “رم و رمی های امروزی نه آنانی هستند كه “بلی” گفته و نه همانی كه در داستان های رمی دهه چهل و پنجاه موراویا می بینیم. آن آدم ها دیگر در جامعه امروز ایتالیا حتی حضور فیزیكی هم ندارند.”

فضای این داستان ها در اروپای بعد از جنگ جهانی دوم می گذرد.

alberto-moravia-5

آلبرتو موراویا با نام اصلی آلبرتو پینکرله در ۲۸ نوامبر سال ۱۹۰۷ به دنیا آمد. موراویا نام هنری او، نام پدربزرگ مادری این نویسنده است. او از رمان نویسان قدرتمند قرن بیستم به شمار می رود. جالب است بدانید موراویا هرگز نتوانست تحصیلات دبستان را به پایان برساند. چرا که وقتی نه سال داشت، به بیماری سل استخوانی مبتلا شد و به مدت پنج سال از تحصیل باز ماند. اما در این مدت چه کرد؟ موراویا سه سال اول را در خانه ماند و دو سال آخر را در یک آسایشگاهی در شمال ایتالیا زندگی کرد. او به مطالعه ی آثار ادبی و کلاسیک نویسندگان بزرگ پرداخت. داستایوفسکی، آریستو، شکسپیر و جویس از جمله نویسندگان مورد علاقه او بودند. او توانست زبان های فرانسوی و آلمانی را بیاموزد و اشعاری به این زبان ها نیز بسراید.

کارگردانان مشهور و شناخته‌شده‌ای همچون برناردو برتولوچی، ژان لوگ گودارد، ویتوریو دسیکا و دامیانو دامیانی از جمله کسانی هستند که اقتباس سینمایی از آثار موراویا دارند.

 

بخت بد همه جا تعقيبم مي كند و مطمئناً روز تولدم، در آسمان، ستاره اي بديمن يا شهاب سنگ و سياره اي نحس وجود داشت.
يادم مي آيد چند وقت پيش با مكانيكي آشنا شدم كه در فرانسه كاركرده و بعد از آنجا بر گشته بود، او هم مي گفت كه بد شانس است .

آن مكانيك با چند تا جوانك همدست شده بود: شب ها با ماشين چرخي مي زدند، طنابي به كركره مغازه ها مي بستند و بعد ماشين را راه مي انداختند و كركره مي پريد هوا و لوله مي شد و آنها وارد مغازه مي شدند و دزدي مي كردند. آن مكانيك، گيوتيني را روي سينه اش خالكوبي كرده بود و بالاي آن نوشته بود:
“pas de chance ” كه به فرانسوي يعني: شانس بي شانس٫

کتاب صوتی آدم بدشانس را می توانید از سایت نوار دانلود کنید. این کتاب توسط انتشارات کتاب خورشید به چاپ رسیده است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.