دموکراسی یا دموقراضه نوشته سید مهدی شجاعی
حرفت را خودت بزن، نانت را من می خورم!
دموکراسی کلمه ای ست که این روز ها زیاد می شنویم و بحث درباره ی آن، نقل محافل سیاسی و اجتماعی است. از غرب تا شرق، فیلسوفان، جامعه شناسان و حتی مردم عادی هم در دفاع یا رد آن نظر می دهند. از آنجا که دموکراسی “محصولِ جایگاه آراء عوام در کنار آراء خواص است”، یعنی همه ی مردم در وضع قوانین شرکت می کنند و داراری حقوقی یکسان می باشند، امروزه در دنیا بسیار مورد نقد قرار گرفته است، اما چه می شود که نویسنده ای آن را “دموقراضه” می نامد؟! از نام کتاب پیداست که نویسنده در نقد این مفهوم حرف هایی برای گفتن دارد. این کتاب نمونه ی بسیار خوبِ طنز سیاسی است با لحنی طنازانه، قصه ای حساب شده و متنی روان و شیرین که مخاطب را تا پایان همراه خود می کند.
آنان که با دموکراسی از اصل مخالفند، در نقد آن می گویند که این شکل از حکومت ناتوان ترین نوع حکومت است. این دسته از مخالفان معتقدند که چون این حکومت ها مسائل پیچیده ی سیاست را در حد فهم عامه ی مردم ساده می کنند، در نتیجه تصمیم گیری های مهم تحت تاثیر انتخاب عوام قرار می گیرند. در واقع معنای حرف مخالفان این است که ساده کردن مسائل یچیده ی سیاست باعث می شود عامه ی مردم که سواد کافی در مورد امور سیاسی ندارند، تصمیم های اشتباه بگیرند.
“سید مهدی شجاعی” نیز از جمله نویسندگانی است که از اصل با این مفهوم مخالف است و در این اثر نظام دموکراسی را به چالش کشیده است. “دموکراسی یا دموقراضه” یکی از شناخته شده ترین آثار اوست.
در این اثر او سعی دارد که با طنزی ظریف ملاک ها و شاخصه های این نوع حکومت را به خواننده معرفی کند. شجاعی برای بیان دیدگاه ها و نقدهایش در داستانِ خود، کشوری خیالی به نام “غربستان” را خلق کرده است. حوادث و اتفاقات رمان از زبان پژوهشگری تاریخی روایت می شود که در حال انجام تحقیقات بر روی این کشور و نحوه ی حکومت داری در آن است. نویسنده در ابتدای داستان سرزمینی را توصیف می کند که پادشاه آن بیست و پنج پسر دارد. پادشاه در روزهای قبل از مرگش تصمیم می گیرد برای انتخاب جانشینی از میان پسرانش در بین مردم رأی گیری کند و هر کسی که مردم انتخاب کردند برای مدت دو سال به حکومت برسد. مجدداً بعد از دو سال رأی گیری تکرار و حاکم بعدی انتخاب شود. در نهایت بعد از چرخیدن حکومت در بین بیست و چهار حاکم، پادشاهی به کوچکترین و ناشایسته ترین پسر پادشاه که “دموکافیه” نام دارد (در بین مردم به دموقراضه شهرت دارد) می رسد و این سرآغاز حوادث عجیب داستان دموکراسی و دموقرضه است. داستان به پانزده فصل تقسیم می شود. عناوین فصل های رمان هم دقیق و گیراست و طنزی تلخ و گزنده دارد. در یک سوم پایانی داستان فصلی را به اصول باقی مانده ی دموکراسی اختصاص می دهد، برخی از این اصول چنین است :
“هرکاری که از انجامش عاجزید، با صدای بلند اعلام کنید که می توانید.
برای هر نقص و کاستی و کمبودتان معجونی از دلیل و حکمت و فلسفه درست کنید و به مردم بخورانید، مردم، استعداد غریبی دارند.
طوری برنامه ریزی کنید که مردم از صبح تا شب بدوند و آخر شب هم نرسند.
مردم را به دو دسته تقسیم کنید و به یک دسته حقوق و مواجب بدهید که مراقب آن دسته ی دیگر باشند.
مردم در صورتی به شما احترام می گذارند یا از شما فرمان می برند که محتاجتان باشند…”
کتاب دموکراسی یا دموقراضه برای اولین بار در سال ۱۳۸۷ توسط انتشارات نیستان منتشر شد ولی با درخواست نویسنده ی آن مدتی بعد از انتشار کتاب، از سطح بازار جمع آوری شد. بعد از چهار سال بار دیگر روانه ی بازار شد؛ همین جمع آوری کتاب باعث بروز مسائلی حاشیه ای از جمله انتشار نسخه ی الکترونیکی کتاب به صورت غیرقانونی در فضای مجازی شد که البته هیچ کدام نتوانست مانع فروش خوب این اثر و دیده شدن آن توسط مخاطبان شود. تا جائی که آوازه ی آن، نظر مترجم آمریکائی را به خود جلب کرد؛ « کارولین کراس کری» مترجمی است که این رمان را به زبان انگلیسی ترجمه کرده است. وی در پاسخ به سوالی در مورد علت انتخاب این اثر برای ترجمه گفت: “تمام بخشهای این کتاب من را شیفته ی خودش کرد. از چهل سال پیش هرچه مردم خواسته اند و هرچه اجرا شده است با هم متفاوت بوده است. به عبارت دیگر هرچه مردم خواسته اند نادیده گرفته شده و تنها درخواست پولدارها و سرمایه داران که مقامی کلیدی داشته اند و قدرت در دستشان بوده محقق شده است. این دقیقاً همان چیزی است که به نظرم خواندن این کتاب را برای جامعه ی آمریکا جذاب می کند. از طرف دیگر طنز این کتاب نیز منحصر به فرد است.”
این میزان محبوبیت خود گویای ارزش این کتاب است.
کتاب صوتی دموکراسی یا دموقراضه را می توانید از سایت نوار دانلود کنید.